مهاجرت به روستا | نوشته محمد اسماعیلزاده
چند ماه پیش، یک شب مشغول قصه گویی برای بچهها بودم
مثل خیلی از قصههایم با این جملات شروع کردم که:
«یکی بود، یکی نبود... غیر از خدای خوب و مهربون هیچکی نبود...
سالها پیش، در سرزمینهای دور، کنار یک جنگل سبز و انبوه، روستایی بود که خانواده کشاورز آنجا
زندگی میکردند...»
یکدفعه دلم گرفت... سالها بود قصههایم را با چنین جملاتی شروع میکردم... فضای قصههایم روستایی کنار یک جنگل انبوه بود... اما خودمان اسیر شهر تهران بودیم... به یاد داستان بچه شتر و مادرش افتادم که ویژگیهای شتر را با هم مرور کردند و بعد به این فکر کردند که با این توانمندیها، در گوشه قفس در باغ وحش چه میکنند...
با خودم فکر کردم دیگر این قصهها و تصویرسازیهای زیبا که برای بچهها میگویم، شادم نمیکند چون دارم باور میکنم که این رویاهای دوست داشتنی فقط مال قصههاست و من و خانوادهام تا همیشه اسیر شهر و ترافیک و آلودگی هوا باقی خواهیم ماند...
وقتی اوایل شهریورماه در یک سفر کوتاه به روستایی در استان گیلان رفتیم، به نظرمان رسید اینجا همان جایی است که دوست داریم در آینده
زندگی کنیم... شاید در زمان بازنشستگی...
همان موقع به یاد صحبتهایم در سمینارهای «
طراحی مسیر زندگی» افتادم:
«خیلی از کارهایی که برای بعد از هشتادسالگی گذاشتهاید را همین امروز هم میتوانید انجام دهید. چیزی که رسیدن شما به رویاهایتان را محدود میکند، محدودیتهای واقعی بیرونی نیستند... محدودیتهایی هستند که در ذهنتان ساختهاید... محدودیتها را دوباره ارزیابی کنید و
مسیر زندگیتان را به گونهای بازطراحی کنید که بتوانید همین امروز در
مسیر رویاهایتان حرکت کنید...»
با خودم محدودیتهای ذهنیام را مرور کردم و مسیرهای جایگزین
زندگی را بررسی و بازطراحی کردم... شغل و منبع درآمد، فعالیتهایم در گروه آسمان، انجمن فارغ التحصیلان شریف، موسسه حامیان فردا، آموزش معلمان و مدیران مدارس، دورههای آموزشیام در دانشگاه شریف، دفتر تالیف کتب درسی و مجلات رشد، وزارت آموزش و پرورش، مدرسه بچهها، ارتباطهای خانوادگی، و خیلی چیزهای دیگر...
با همسرم و بچهها هم صحبت کردیم و کلیات طرحمان را نهایی کردیم... همان روز به دنبال خانه گشتیم... تا قبل از پایان شهریور، با پایتخت نشینی خداحافظی کردیم و در خانهای در روستای آهکلان ساکن شدیم...
تجربههای این روزهایمان در آهکلان را در این کانال به اشتراک میگذارم:
@ahakelan#تفکرسیستمی_در_خانواده #رویا#طراحی_مسیر_زندگی