🔸مقاومت در برابر جعل و جهل
🔸بخش نخست: ضرورت مقابله با آرزواندیشی و سهلانگاری
🔹 اخیرا آهنگی در شبکههای اجتماعی تحت عنوان «سرود ملی تاجیکستان» دست به دست میشود که در بخشی از متن توضیح آن آمده:
«انگار سرود ملی ایران است! دقیقا با تمام چیزهایی که متعلق به ایرانیان است در دنیا فخرفروشی میکنند. یکبار کم است، هزار بار ببینید و لذتش را ببرید:
ما آتش زرتشتیم؛ یک طایفه از توسیم؛ همشهری فردوسی!»
صرف نظر از اینکه مضمون شعر آهنگ (اشاره به شهر و شاعری ایرانی و یا اشاره به نام زرتشت) برای سرود ملی کشوری مستقل، با بیش از ۹۰ درصد جمعیت مسلمان، چندان معقول به نظر نمیرسد، با یک جستوجوی ساده در اینترنت میتوان این مطلب را «راستیآزمایی» کرد. کافیست ظرف ۳۰ ثانیه سرود ملی تاجیکستان را پیدا کرد؛ ظرف ۲ دقیقه آنرا شنید و مجموعاً ظرف ۳ دقیقه متوجه جعلی بودن این مطلب شد. اما صدهاهزار نفر، چنین نکرده و نمیکنند.
پیوند فرهنگی و ریشههای مشترک تاجیکستان با ایران غیرقابل انکار است اما واقعیت این است که در گذر تاریخ، این کشور سالهاست که از ایران جدا شده و طبیعی است که در سرود ملیاش به عناصر ایرانی اشاره نکند.
🔹 چندی قبل ویدئوی دیگری در فضای مجازی منتشر شده بود با عنوان «تبریک میلاد پیامبر اسلام در ورزشگاه باشگاه بورسیادورتموند آلمان»؛ با کمی دقت در ویدئو واضح بود که:
آهنگی که تماشاگران میخوانند به زبان عربی است؛ تبلیغات دور زمین، عربی است و چهره بازیکنان در ویدئو به یک تیم غرب آسیایی شبیه است. بماند که حتی اگر فرضاً یک باشگاه آلمانی تصمیم بگیرد تا تولد پیامبر اسلام را تبریک بگوید، قاعدتاً از نوشتۀ «حبیبی یا رسولالله» استفاده نمیکند.
در واقع، مکان آن ویدئو، ورزشگاه تیم الاتحاد عربستان (صرفاً با لباسهایی زرد و همرنگ لباس باشگاه دورتمند) و زمان آن نیز متعلق به ۲ سال قبل از انتشار مطلب بود. اما آن مطلب با همان توضیح غلط در مجموع حدود یک میلیون بار در تلگرام دیده شده بود.
🔹 اما چرا ما به سادگی چنین جعلیاتی را میپذیریم و روزانه دهها مطلب بیاعتبار را در فضای مجازی دستبهدست میکنیم و دچار چنین خطاهایی میشویم؟
پاسخ ساده و کمی غیرمنتظره است:
چون ما خود میخواهیم دچار چنین خطاهایی شویم؛ زیرا این خطاها لذتبخشاند و برای ما «لذت» مهمتر از «حقیقت» است؛ حتی اگر جهلِ ناشی از آن لذت کوتاهمدت، در بلندمدت منجر به رنج بسیار ما شود؛ که بارها هم شده است.
در واقع ما دچار «آرزواندیشی» هستیم.
آرزواندیشی (Wishful thinking) یا «پندار آرزومندانه» یعنی آرزو و امور خوشایندِ خود را به باور خود تبدیل کنیم؛ بدون آنکه دلیل، شاهد یا سند معتبری برای آن داشته باشیم.
ما دوست داریم که در سرود ملی دیگر کشورها به ما ایرانیان احترام بگذارند پس باور میکنیم که چنین است. برای ما خوشایند است که تیمی اروپایی تولد پیامبر اسلام را در مسابقهای رسمی تبریک بگوید و به اعتقادات مذهبی ما احترام بگذارد، پس باور میکنیم که چنان است.
این الگو البته پدیدهای جهانی در فرهنگ عامه است و روزنامهنگار بریتانیایی، کریستفر بوکر، آنرا «چرخه اوهام» مینامد که در زندگی شخصی، سیاست و تاریخ تکرار میشود. بسیاری از ما ایرانیان نیز از آن دور نیستیم و هر چیزی که آرزوها و امور خوشایندمان را تایید کند بیهیچ سنجشی میپذیریم. برای همین باور داریم که:
«ایرانیان باهوشترین و مهماننوازترین مردم جهاناند»؛ «ایران ثروتمندترین کشور دنیا است»؛ «ناسا پر از دانشمندان ایرانی است»؛ «ما شهروندان، در معضلات کنونی کشور هیچ سهم و مسئولیتی نداریم» و ...
گزارههایی که حتی شاید حامل «بخشی» از «واقعیت» باشند اما چون بیانگر آرزوها و امور خوشایند ما هستند، بدون راستیآزمایی یا دلیلی موجه و بدون تحقیق و منبعی معتبر، تبدیل به باور مطلق ما شدهاند. این البته روی دیگر پدیده «خودتحقیری» در بخش دیگری از جامعه است که از تحقیر ایرانیها لذت میبرند و بیهیچ سند و استدلالی، ایرانیان را بدترین مردم جهان میدانند.
حال پیشنهاد این است که در مواجهه با مطالبی که روزانه در فضای مجازی میبینیم، پیش از باور و بعد هم انتشار آنها، نخست بسنجیم و بیاندیشیم که آیا پشت آن مطلب، منبع مؤثق، استدلال یا میزانی از معقولیت و موجهیت وجود دارد یا نه و آگاه باشیم که مطلبی را چون صرفاً خوشایند ما یا تأییدگر پیشفرضها و ذهنیتهای ما است، به سادگی و با سهلانگاری نپذیریم.
https://t.me/etemadpaper/1451روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - سهشنبه ۳۰ بهمنماه
سرود ملی جعلی و منتسب به تاجیکستان:
https://t.me/top_p/11807سرود ملی واقعی تاجیکستان:
https://bit.ly/2ScxdYfویدئوی جعلی «تبریک میلاد پیامبر اسلام در ورزشگاه باشگاه بورسیادورتموند»
https://t.me/BESTPER/3768#رسانه #تفکرانتقادی#وضعیت_امروز_جامعه_مادر «جریان» باشید.
@Jaryaann