Смотреть в Telegram
📕 متـناقض سازی، بسماری بر تابوتِ متناسب سازی اسداله  حیرانی زمانی بیامد کز آن سان شده است / که دانا گرفتار نادان شده است مقرر بود در دولت جدید، سررشته امور به کارشناسان و اهل فن سپرده شود تا در پرتو مدیریت های مبتنی بر تکنوکراسی، قطار هر مقوله ای روی ریل خود قرار گیرد و راه ناکجا مسدود شود. اما وقتی شعار از یک جنس و دثار از قماشی دیگر باشد، فضایی فراهم می گردد که در آن، از طریق آکروباسی های کلامی، گنجشکی نزار و ریجال به جای قناری به ریش مردم بسته می شود. در چنین گفتمانی، حکایت دولت و مردم، بازآفرینی شراکت آن دو نفری می شود که یک سیخ کباب داشتند. آنکه در ذلاقت و چیره زبانی، دستی داشت، به دیگری گفت : قطعه سرسیخ و قطعه ته سیخ، مال من است. در مابقی، شریک هستیم و در خوردن سهمت، تو را همراهی می کنم!!! شیوه اجرای متناسب سازی که با تاخیر هفت ماهه انجام گرفت، بی شباهت به ماجرای مزبور نبود. کارشناسان چیره دست چنان پازل های این مقوله را چیدند که فرزند این ازدواج مدیریتی، مخلوقی عجیب الخلقه با کارکردِ تناقض، تباین و بی عدالتی باشد. این مولودِ بازار مشترک با صدایی به برندگی سوهان، از همان بدو تولد نامبارک خود، مشغول خواندن آوازِ  تشویش، تحقیر و تولید آزار  در روح و جان بازنشستگان شده است تا شاید جان آنها را بگیرد و بستر را برای نوشیدن چای دبش و گورا مهیا کند. کاش رسانه ملی واقعا ملی بود و اندکی برای بازنشستگان، حرمت قائل می شد. آن وقت با تحلیل و تبیین جزئیات فنی این قانون خواری و عدالت ستیزی معلوم می شد که : دشمن تر از هر دشمن مسئول قانون شکن @bazneshasteha
Telegram Center
Telegram Center
Канал