📖 نه « درکشور تبلیغات، یک مرد، هرکه می خواهد باشد و هر قدر حقیر و ناچیز باشد، همین که با مغز خودش فکر کرد نظم عمومی را به خطر خواهد انداخت. خروارها کاغذ چاپ شده، شعارهای رژیم حاکم را منتشر می کنند، هزاران بلندگو و صدها هزار اعلامیه و اوراق تبلیغاتی که رایگان توزیع می شود، گروه گروه ناطق و واعظ که در همه میدان های عمومی و چها راه ها خطابه می خوانند، هزاران کشیش که از فراز منبر خود همان شعارها را تکرار می کنند، به حدی که همه ذله می شوند و همه سرسام می گیرند. در این میان کافی است مردی حقیر ، یک موجود تنها و ضعیف بگوید :
نه ! و به گوش نفر پهلودستی خود زمزمه کند که
نه ! و یا شب هنگام روی دیوار بنویسد : نه ! تا نظم عمومی به خطر بیفتد.
- اگر آن مرد را دستگیر کنند و بکشند چه؟
- کشتن مردی که نه می گوید کار خطرناکی است. چون بعید نیست که جسدش نیز با همان اصرار و سماجت که بعضی جنازه ها دارند، آهسته تکرار کند :
نه ! نه ! نه ! نه ! آن وقت چطور می شود جسدی را خفه کنند؟»
#بریده_ای_از_کتاب: نان و شراب، اینیاتسیوسیلونه، محمد قاضی، ص 352
لینک کتاب#معرفی_کتاب #رمان #کتاب_خوب #داستان_خارجی#داستان_بلند #ادبیات_جهان📚برخطبوک (کتابستان برخط)
👇🆔 @BarkhatBook