“در قفل در کلیدی چرخید”
سه شنبه ۲۴تیرماه، «صابر شیخ عبدالله» و «دیاکو رسولزاده» دو زندانی سیاسی کُرد، به اتهامی که هرگز ثابت نشد در
زندان ارومیه
اعدام شدند.
همزمان و در سی امین روز اعتصاب کارگران نيشکر هفت تپه، چهار تن از فعالین کارگری این حرکت توسط پلیس امنیت دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
مانند گذشته همگی دردنیای مجازی شروعبه بازتاب و محکوم کردن کردیم ، چون ظاهرا کاری دیگری از دستمان برنمیاید ! تجربه ثابت کرده که تنها با محکوم کردن این اعمال جنایتکارانه ، ازدامنه سفاکی های رژیم کاسته نشده وتشدید سرکوب،
زندان وشکنجه واعدام متوقف نشده و نخواهد شد .
این رژیم تا به امروز تنها برپایه خون وجنایت وکشتار ازادیخواهان و مخالفین خود که به امری عادی درجامعه تبدیل شده ، به حکومت لرزان مشتی دارودسته مافیائی امکان تداوم داده است .
اما براستی چه
باید کرد !؟ ”مرده ی زنده ” * وار تحمل کردن و نظارگر بودن و یا به گفته ی شکسپیر (( سلاح برگرفتن و با دریای مصائب جنگیدن و از میان برداشتن دشواری ها )) ؟.
هرچند این حرفها تکرار مکررات است و ظاهرا انچه به جایی نمی رسد فریاد است ، اما با توجه به شرایط جامعه و اپوزیسیون ونیروهایانقلابی که در همه جا حضور دارند بهجز خود ایران ، تنها با پیوستن به
برنامه ای انقلابی و دگرگون ساز و متشکلشدن در یکجبهه انقلابی و سرنگونی انقلابی این رژیم بر امده از استفراغ تاریخ است که میتوان حق تعیین سرنوشت خویش رادردست گرفته و به سرکوب ،
زندان و
اعدام پایان داد ، در غیر اینصورت
ازحد “ روشنفکرانی “ پرحرف ، منزوی و نظارگر یا فرقه های خیلی «رادیکال»اما بی تاثیر فراتر نخواهیم رفت.
«*در مصر باستان به برده ها مرده هایزنده می گفتن »
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زندان_شکنجه_اعدام_ملغی_باید_گردد #ضرورت_جبهه_انقلابی #زنده_باد_سوسیالیسم #آوازهای_بند