جنگ به تعبیری همیشه ادامه سیاست است ، اما در جامعه ای که اختلاف پذیرفته نیست ، عمدتا و به ناگزیر خصومت گسترش می یابد . جامعه ای که نمی تواند در تفاوت ها به تفاهم برسد ، با تقابل ها به ستیز می گراید . اکر فرهنگ و جامعه ای پذیرفته باشد که تنوع وکثرت حضور ، تفاوت آرا و اختلاف نظر ، به معنای درجات مختلف حضور اجتماعی است و برای حضور ازادانه ، راه وچاره لازم را اندیشیده و برقرار کرده باشد ، همه چیز یکسره و یکراست و به سرعت به جدال نمی انجامد . به جای هر رفتاری ، جنگ و دعوا در نمی گیرد . این جنگ و دعوا تنها در حوزه ی سیاست ومبارزه ی سیاسی همنیست ،بلکه در چنین جامعه ای هر برخوردی تا نهایت خونین خود ، راه درازی ندارد . منتهی وقتی پای قدرت ها و حکومت ها به میان می آید ، طبعا ابعاد مساله و مسئولیت ها افزون می شود . بنابر همین سنت رفتاری در روابط روزمره ،در حیات معمول کوچه و بازار و خانه و خانواده نیز ،رسیدن به نقطه ی ستیز بسیار محتمل تر از رسیدن به تفاهم است .برای همین هم هست که بین دوهمسایه ، دو دهگذر ، دو خویشاوند ،دو نویسنده درمجلات ،دو طرفمعامله ، دو شریک مزرعه و شرکت یا دو عشیره و طایفه و ایل و غیره ، به طور کلی بین دو طرف که به سببی یا برای کاری یا موضوعی با همبرخورد می کنند ، این همه نزاع وزد و خورد وحتی خونریزی وکشت وکشتار رخ داده است ورخ می دهد . ..
#برگ _گفت_و_شنید
#سنخ_شناسی_زبان_ستیز#محمد_مختاری #آوازهای_بند #کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد