Смотреть в Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مثل ابری مانده در پاییز سرد چشم من در التهاب بارش است دل درون سینه بی صبر و قرار مثل سیرو سرکه کارش جوشش است عشق چون یک اسب وحشی دائمن میبرد ما را به هرسو, سرکش است درتمنای وصالت عمرما روز و شب در راستای کاهش است چشمهای مهربانت خوب من انتهای خوبی و آرامش است تا تو می آیی نمی دانم چرا دل درون سینه کارش ریزش است تا نگاهت را تماشا میکنم چشمهایت مامن آسایش است چشم و ابروی تو خود گویاست که سادگی زیباترین آرایش است دیگر از خاصیتش با من نگو گوییا در جان عاشق ؛ آتش است #بانوشیدا_التیام #مجتبی_محب_نیا🎤 https://t.center/avayeasill
Telegram Center
Telegram Center
Канал