#کیست_در_عالم_ز_عاشق_خوارتر؟ نیست کار از کار او ، دشوارتر نی غم یار از دلش زایل شود نی تمنای دلش حاصل شود مایهٔ آزار او بی گاه وگاه طعنهٔ بدخواه و پند نیکخواه #چون_سلامان_آن_نصیحتها_شنید #جامهٔ #آسودگی_بر_خود_درید خاطرش از زندگانی تنگ شد سوی نابود خودش آهنگ شد #چون_حیات_مرد، #نی_درخور#بُوُد #مردگی_از_زندگی_خوشتر#بُوُد روی با ابسال در صحرا نهاد در فضای جانفشانی پا نهاد پشته پشته هیزم از هر جا برید جمله را یک جا فراهم آورید جمع شد ز آن پشتهها کوهی بلند آتشی در پشتهٔ کوه او فکند #هر_دو_از_دیدار_آتش_خوش_شدند دست هم بگرفته در آتش شدند شه نهانی واقف آن حال بود همتش بر کشتن ابسال بود بر مراد خویشتن همت گماشت سوخت او را و سلامان را گذاشت بود آن غش بر زر و این زر خوش زر خوش خالص بماند و سوخت غش