زمستان را نمیتوان بہ تنهایی سر ڪرد .. باید آغوشی داشتہ باشی ڪہ در ڪَرمایش ذوب ڪنی قطره قطره بغضها را هق بزنی دانہ دانہ دلتنڪَیها را بہ معراج برسانی بوسہ بوسہ عشق را ..!!
مے آویزم خودم را به چوب رختے احساست شاید هوس ڪردے یڪ روز مرا ؛ به تن ڪنے دستان من .. گرمترےن شالگردن است حلقه ڪن به دور گردنت در این روز ها .. ڪه عشق در بوران بے تفاوتی دارد یخ مے زند ..!!
مے آویزم خودم را به چوب رختے احساست شاید هوس ڪردے یڪ روز مرا ؛ به تن ڪنے دستان من .. گرمترےن شالگردن است حلقه ڪن به دور گردنت در این روز ها .. ڪه عشق در بوران بے تفاوتی دارد یخ مے زند ..!!