ای عشق ای معشوق آشنای همه عاشقانهها هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت: گل با شکوفه شبنم به شرم و صبح به لبخند و دريا به موج و موج به ريگ کرانه ها يک لحظه از نگاه تو کافیست تا دلم سودا کند دمی به همه جاودانهها
اي عشق، اي معشوق آشناي همه عاشقانهها هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت: گل با شکوفه شبنم به شرم و صبح به لبخند و دريا به موج و موج به ريگ کرانه ها يک لحظه از نگاه تو کافي است تا دلم سودا کند دمي به همه جاودانهها #قيصر_امين_پور
اى عشق، اى معشوق آشناى همه عاشقانهها هر ڪس زبان حال خودش را ترانه گفت: گل با شڪوفه شبنم به شرم و صبح به لبخند و دريا به موج و موج به ريگ ڪرانه ها يڪ لحظه از نگاه تو ڪافى است تا دلم سودا ڪند دمى به همه جاودانهها
اى عشق، اى معشوق آشناى همه عاشقانهها هر ڪس زبان حال خودش را ترانه گفت: گل با شڪوفه شبنم به شرم و صبح به لبخند و دريا به موج و موج به ريگ ڪرانه ها يڪ لحظه از نگاه تو ڪافى است تا دلم سودا ڪند دمى به همه جاودانهها