. سهــم من، آسمـاني است كه آويختن پرده اي آن را از من مي گيرد سهم من پاييـن رفتن از يك پله ي متروك است و به چيزي در پوسيـدگي و غربت واصل گشتن سهـم من گردش حزن آلودي در باغ خاطره هاست و در انـدوه صدايي جان دادن كه به من مي گويد: «دستهـــايت را دوست مي دارم»
یاد آن شب ڪه تورا دیدم و ڪَفت دلِ من با دلت از واژه عشق؛ چشم من دید درآن چشم سیاه نڪَهی تشنہ ودیوانہے عشق؛ آه اڪَر باز بسویم آیی دیڪَر از ڪف ندهم آسانت...!!
زن که باشی دربارهی زیباییت که دست خودت نبوده و نیست دربارهی تارهای مویت... دربارهی روحت جسمت دربارهی تو و زن بودنت و عشقت قضاوت میکنند... #فروغفرخزاد
زن که باشی دربارهی زیباییت که دست خودت نبوده و نیست دربارهی تارهای مویت... دربارهی روحت جسمت دربارهی تو و زن بودنت و عشقت قضاوت میکنند... #فروغفرخزاد