𖤹𖤹آوَُاَُیَُ عَُشَُـــَق𖤹𖤹

در هجوم تاتار تاریکی ها

بگذار
بتابد
در آسمان مرگ اندود سینہ ام،
مهتاب چشم هایت...

#صالح_بوعذار
🍃✨🌹✨🍃

گلویت را
می‌بوسم
و می‌بویم
زنانگی
تراویده
از
رگ‌هایت را
آه
عشق و مرگ
خواهرانی دیرینه‌اند؛
در معبر خاکستر و باد...

#صالح_بوعذار


🍃✨🌹✨🍃

سلمی
فتنه‌ی چشمان منی؛
_به تکلم لبانت قسم_
کودک نگاهم، پیری ست؛
در گم‌کوچه‌های زخم‌های بازم.
بر من
از کندوی لبانت
مرهمی ببار
و در تب تند آغوشت،
تاویلم کن!
.
خنیای خاموش من!
خواب
چه سبک می‌نشیند
بر پلک‌هایم!
خاطر خاکستری من
ققنوس نگاه توست
بمیران مرا
در بارش شطح تنت
.
سلمی!
جهنم
هرم جاری "نبودن" توست
بنوشان مرا
شراب چهارده ساله‌ی "بودنت" را!
.
#صالح_بوعذار

🍃✨🌹✨🍃

تو را
چیده ام
از فصل‌های سکوت ممتدم
مرا
فریاد کن
با طعم تمشک وحشی لبهایت!

#صالح_بوعذار

🍃❤️🍃

سلمی!
آسمان مهياست
تا تو را
ب
ب
ا
ر
د
و زمین،
دیگر بار
تو را بزاید
وگر زاد تو
بوسه و عشق باشد،
مرگ
وهمی بیش نیست!
.‎‌‌┄┄┅┅✿❀♥️❀✿┅┅┄┄
#صالح_بوعذار

تو زنی
هستی
که از میوه‌ی شعر و
زرین رویاها
آفریده
شده‌ای
تو زنی هستی
که میلیون‌ها سال پیش
در تن‌ام
می‌زیستی.
☆☆☆☆

○●شاعر: #نزار_قبانی | ○●برگردان: #صالح_بوعذار

‎‌‌┄┄┅┅✿❀♥️❀✿┅┅┄┄

شوری در خونم
می‌دوَد برای او
گویی خونم،
خواستن‌ست سراسر
آرزوی داشتن او...
چونان نیاز غریقی به هواست.

#بدر_شاکر_السیاب
برگردان : #صالح_بوعذار


‎‌‌┄┄┅┅✿❀♥️❀✿┅┅┄┄

و #چشم‌هایت
شرابی‌ست کهن؛
و من، پیرِ مغانم!
در دیرِ #نگاهت...

#صالح_بوعذار


‎‌‌┄┄┅┅✿❀♥️❀✿┅┅┄┄

و #چشم‌هایت
شرابی‌ست ڪهن؛
و من، پیرِ مغانم!
در دیرِ #نگاهت ...♡

#صالح_بوعذار


════‌༻‌ 💜༺‌‌‌════

و #چشم‌هایت
شرابی‌ست ڪهن؛
و من، پیرِ مغانم!
در دیرِ #نگاهت ...♡

#صالح_بوعذار