شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد چه آسان مینمود اول غم دریا به بوی سود غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمیارزد
تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی که شادی جهان گیری غم لشکر نمیارزد چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر که #یک_جو_منت_دونان_دو_صد_من#زر_نمیارزد
شڪوه تاج سلطانے ڪه بیم جان در او درج است ڪلاهے دلڪش است اما به ترک سر نمیارزد چه آسان مینمود اول غم دریا به بوے سود غلط ڪردم ڪه این طوفان به صد گوهر نمیارزد