عاشقانه های فاطیما

#History
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
789
подписчиков
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
در ۸ مارس ۱۸۵۷، زنان کارگر کارگاه‌های پارچه‌بافی در نیویورک به خیابان ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط نامناسب کار شدند. این تظاهرات با حمله پلیس و کتک‌زدن زنان برهم خورد.

سال ۱۹۰۷ در دوره‌ای که مبارزات زنان برای تامین حقوق سیاسی و اجتماعی اوج گرفته بود، بمناسبت پنجاهمین سالگشت تظاهرات نیویورک در ۸ مارس، زنان دست به تظاهرات زدند.
ایده انتخاب روزی از سال به‌عنوان روز زن نخستین بار در جریان مبارزه زنان نیویورک با شعار حق رای برای زنان مطرح شد. دو هزار زن تظاهرکننده در ۲۳ فوریه ۱۹۰۹ پیشنهاد کردند که هر سال در روز یکشنبه آخر فوریه، یک تظاهرات سراسری در آمریکا بمناسبت روز زن برگزار شود.

در سال ۱۹۱۰، دومین کنفرانس زنان سوسیالیست که کلارا زتکین از رهبران آن بود، به مسئله تعیین روز بین‌المللی زن پرداخت. زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز اول ماه مه را پیشنهاد کرده بودند. اما اول ماه مه،جایگاه و مفهومی داشت که می‌‌توانست اهمیت و جایگاه مبارزه مشخص بر سر مسئله زن را تحت الشعاع قرار دهد. زنان سوسیالیست آلمان، روز ۱۹ مارس را پیشنهاد کردند. مناسبت این روز، مبارزات انقلابی در سال ۱۸۴۸ علیه پادشاهی پروس بود که به عقب‌نشینی لفظی حکومت، منجمله در مورد مطالبات زنان، انجامید. دومین کنفرانس زنان سوسیالیست تاریخ برگزاری نخستین مراسم روز زن را ۱۹ مارس ۱۹۱۱ تعیین کرد. تصمیم گیری قطعی برای تعیین روز جهانی زن به بعد موکول شد.
بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس در مورد تعیین روز جهانی زن، انترناسیونال دوم از این تصمیم حمایت کرد، و نخستین تشکیلاتی بود که این روز را برسمیت شناخت.

۱۹ مارس ۱۹۱۱ خیابان‌های آلمان، اتریش، سوئیس و دانمارک با مارش زنان به لرزه درآمد. نیروهای پلیس به تظاهرات حمله بردند و به زدن زنان پرداختند و گروهی را دستگیر کردند.

سال ۱۹۱۳ دبیرخانه بین‌المللی زنان (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، ۸ مارس را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، به‌عنوان روز جهانی زن انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش و زنان روشنفکر انقلابی در روسیه تزاری و در سراسر اروپا، مراسم ۸ مارس را بشکل تظاهرات و میتینگ برگزار کردند.

در سال ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول درگرفت. در اروپا که مرکز جنگ بود، زنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات ۸ مارس ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ را تحت شعار مرکزی علیه جنگ امپریالیستی برگزار کنند. در کشورهای درگیر جنگ، طبقات مختلف به موافقان و مخالفان جنگ تقسیم شده بودند و انشعاب در صفوف جنبش زنان، مانع از برگزاری سراسری و گسترده روز زن شد.

در سال ۱۹۱۷ تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی، جنگ و تزاریسم، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند. ۸ مارس ۱۹۱۷ به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد.


تاریخچه هشت مارس روز جهانی زن|رُزا لوکزامبورگ

(در ژانویه ۱۹۱۹، رزا لوکزامبورگ،‌ از رهبران اصلی جنبش‌ کارگری جهان، به دست ستایشگران جنگ و راستگرایان فاشیست به قتل رسید.)

•••


سال ۱۹۲۱، کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ مارس به‌عنوان روز زن بتصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواسته هایشان فرا خواند.

از اواسط دهه ۱۹۳۰، دنیا یک بار دیگر بسوی جنگ جهانی جدید روان شد. برگزاری تظاهرات روز زن در کشورهایی که تحت سلطه فاشیسم بودند، غیر قانونی اعلام شد. علیرغم این ممنوعیت، ۸ مارس ۱۹۳۶، زنان در برلین تظاهرات کردند. در همان روز، اسپانیای فاشیست شاهد تظاهرات روز زن در مادرید بود. ۳۰ هزار زن کمونیست و جمهوری‌خواه، شعار آزادی و صلح سر دادند.

در پی جنگ جهانی دوم، انقلابات و جنبش‌های رهایی‌بخش در کشورهای چندی درگرفت.

در دهه ۱۹۶۰، در کشورهای آسیا و افریقا و آمریکای لاتین جنبش‌های رهایی‌بخش بپاخاسته بود. در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته نیز جنبش‌ها و مبارزات انقلابی بالاگرفته بود و جنبش رهایی زن نیز اوج و گسترشی چشمگیر یافت.

در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت‌بار کلیسایی بپاخواستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزه‌نگاری، کاهش ساعات کار روزانه و غیره مطرح شد. این جنبش موفق شد در برخی از این زمینه‌ها پیشروی کند. در تظاهرات هشتم مارس ۱۹۶۹ زنان دردانشگاه برکلی در آمریکا گرد آمدند و علیه جنگ در ویتنام تظاهرات کردند.

در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل بالاخره ۸ مارس را به عنوانان روز جهانی زن برسمیت شناخت.




@asheghanehaye_fatima|#History|#Women|#Rosa
سانگر در زن و آزمون جديد نوشت:هيچ زنی تا وقتی كه مالك و حاكم بر جسم خويش نيست، نميتواند خود را آزاد بنامد. تا وقتی كه نتواند آگاهانه تصميم گيرد كه آيا مايل است مادر شود يا خير، آزاد نيست.
اين يك مسأله پيچيده بود.مثلاً كيت ريچاردز او هير به خانه‌داری و كانون خانواده باور داشت ولی تصور ميكرد كه سوسياليسم آن را بهبود خواهد بخشيد.هنگامی كه وی در سال ۱۹۱۰ در كانزاس سيتی برای انتخابات كنگره نامزد شد، گفت:من با تمام تارو پود هستی‌ام آرزومند يك زندگی ساده، خانه و كاشانه و داشتن چند فرزندم. سوسياليسم لازم است تا بتوان اين خانه و كاشانه را دوباره برپا ساخت.
ولی از طرف ديگر اليزابت گورلی فلين در كتاب خاطرات خود «دختر ياغی» نوشت:زندگی خانه‌داری و احتمالاً يك خانواده بزرگ مرا تحريك نميكند. من مايلم سخنرانی كنم و بنويسم، سفر كنم، با مردم آشنا شوم، شهرها را بازديد كنم، برای IWW (اتحادیه کارگران صنایع جهان) سازماندهی كنم. من دليلی نديدم كه چرا من به عنوان يك زن بايد از كار خود دست بكشم.
در حالی كه بسياری از زنان در اين دوره بسيار راديكال بودند،زنان سوسياليست و آنارشيست بيشتر مسئله حق شركت زنان در انتخابات را دنبال ميكردند و پشتيبانی توده‌ای در اختيار فمينيسم ميگذاردند.مبارزين باسابقه سنديكايی مثل رُز شنايدرمان از كارگران نساجی به جنبش حق شركت در انتخابات پيوستند. او در يك نشست سنديكای مس‌كاران در جواب سياستمداری كه گفته بود، زنانی كه اجازه داشته باشند انتخاب كنند، ظرافت زنانگی خود را از دست ميدهند، گفت:زنان لباسشوی روزانه ۱۳ يا ۱۴ ساعت در بخار وحشتناك و در گرمای غير قابل تحمل می‌ايستند و دستهايشان در نشاسته داغ قرار دارد. مطمئناً سالی يك‌بار يك ورقه رأی را به درون صندوق رأی انداختن، آنقدر از زيبايی و لطافت آنها نخواهد كاست كه روز و شب در ريخته‌گری و يا لباسشويی ايستادن.

با آغاز هر بهاری متينگها برای كسب حق شركت در انتخابات بزرگتر ميشد. بريده‌ای از يك روزنامه در سال ۱۹۱۲:«در كنار خيابان پنجم، از چهارراه واشنگتن، جايی كه متينگ شكل ميگرفت تا خيابان ۵۷، جايی كه به پايان ميرفت هزاران زن و مرد نيويوركی اجتماع ميكردند و هرچهارراهی در طول مسير را مسدود مينمودند. بسياری از آنها مايل بودند كه بخندند و يا مزاح كنند ولی هيچكس دست به اينكار نميزد.
تصوير با ابهت صفوف زنان كه در وسط خيابان رژه ميرفتند، هرگونه فكر مزاح و استهزاء را در نطفه خفه ميكرد. آنها چنان با صلابت و قدرت رژه ميرفتند كه توده‌ای كه كنار خيابان ايستاده بود را متعجب ميساخت. در بهار سال ۱۹۱۳ نيويورك تايمز گزارشی از واشنگتن داد:«با متينگ امروز در مورد حق شركت زنان در انتخابات، پايتخت شاهد بزرگترين متينگ زنان در تاريخ خود بود. در اين ميتينگ بيش از ۵۰۰۰ زن در خيابان پنسيلوانيا رژه رفتند. تخمين زده شده كه بيش از ۵۰۰ هزار نفر ناظر بودند كه چگونه زنان برای احقاق خواسته‌های خود رژه ميروند.
برخی از زنان راديكال در شك و ترديد بودند.«اما گولدمان» كه يك آنارشيست و يك فمينيست بود، نظر خود در مورد حق شركت زنان در انتخابات را به شيوه صريح و متداول خود مطرح ميساخت:«حق شركت در انتخابات برای عموم بتواره و «فتيش» مدرن ما شده است. زنان در استراليا و نيوزلاند ميتوانند در انتخابات شركت كنند و كمك كنند تا قوانينی به تصويب رسد. اما آيا شرايط كار در آنجا بهترشده است؟ تاريخ فعاليتهای سياسی بشر نشان ميدهد كه اين نوع فعاليتها آن دستاوردی را به همراه نداشتند كه نشود آن را از طريق مستقيم‌تر، مناسب‌تر و پايدارتر به دست آورد. در واقع اينطور است كه هر دستاورد كوچكی در اثر مبارزه مستمر و زورآزمايی برای تحميل اراده خود به دست آمده و نه در اثر حق شركت در انتخابات. اصلاً هيچ دليلی وجود ندارد كه تصور كنيم صندوق انتخابات به زنان در راه آزادی آنها كمك كرده و يا كمك خواهد كرد.تكامل آنها، آزادی آنها و استقلال آنها بايد توسط خود آنها ممكن گردد.در ابتدا به اين صورت كه آنها شخصيت خويش را تفهيم كنند. دوم اينكه به هيچکس اجازه استفاده از جسم خود را ندهند، به اين صورت كه اگر مايل نباشند طفلی به دنيا آورند، از حاملگی خود جلوگيری كنند؛كه زندگی خود را ساده‌تر ولی عميقتر و پرثمرتر سازند و نپذيرند كه خادم خداوند، دولت، جامعه، مرد،خانواده باشند. تنها اين كار و نه صندوق انتخابات زنان را آزاد خواهد ساخت.»

و «هلن كلر » در سال ۱۹۱۱ به يكی از طرفداران حقوق زن در انگليس نوشت:«دمكراسی ما تنها به اسم وجود دارد. آيا ما انتخاب ميكنيم؟ فرض كنيم كه كرديم. يعني چه؟ يعنی اينكه ما ميان دو ارگان اوتوكرات واقعی، يكی را انتخاب ميكنيم. يعنی ما ميان «رام دارام رام » و «رامدارام ريم» انتخاب ميكنيم.»


داستان مردم آمریکا|هوارد زین|ترجمه:خ.طهوری؛ م.هادی

[جلد اول] ••• [جلد دوم]

@asheghanehaye_fatima|#BookR|#Women|#History|#Zinn
وقتی آدم کتاب‌های تاریخ سنتی را مطالعه می‌کند ممکن است نیمی از مردم را فراموش کند. کاشفان مرد بودند. زمینداران و بازرگانان، مرد. سردمداران سیاسی، مرد. شخصیت‌های نظامی، مرد. نامرئی‌بودن تمام عیار زنان، ندیدن آن‌ها، نشانه‌ای از وضعیت به خاک سپرده و فراموش‌شده آن‌هاست.

زنان در این نامرئی‌بودن، کمی شباهت به بردگان سیاه‌پوست داشتند(و از این‌رو بردگان سیاه‌پوستِ زن دو چندان زیر فشار بودند). یگانه‌بودن بیولوژیکی زنان، همچون رنگ پوست و ویژگی‌های چهره سیاه‌پوستان، پایه‌ای شد تا با آن‌ها به عنوان انسان‌های کم‌ارزش رفتار شود. البته درست است و از منظر پراگماتیک در زنان عملا چیز مهم‌تری از رنگ پوست ـ یعنی جایگاه آن‌ها به عنوان زاینده ـ وجود داشت، ولی تنها این کافی نبود تا عقب‌ماندگی اجتماعی کلکتیو زنان را روشن سازد، حتی برای آن‌هایی که فرزندی بدنیا نیاورده بودند. یا آن‌هایی که بسیار جوان یا بسیار پیر بودند. به نظر می‌رسد که ویژگی‌های فیزیکی آن‌ها به راحت‌طلبی مردان انجامید که در جنب استفاده و سواستفاده از آن‌ها، ارزش فردی را که در آن واحد خدمتکار، همبستر، محرم و مادر ـ آموزگار و پرستار بچه‌هایش بود، می‌شناختند.

در جوامعی که بر پایۀ مالکیت خصوصی و رقابت بنا گردیده بود و خانواد تک‌همسری، یک واحد عملی برای کار و اجتماعی‌شدن بود، تثبیت این موقعیت ویژ زنان سودمند به نظر می‌رسید: وقتی که مسئله مربوط به روابط جنسی و نزدیک می‌شد، با آن‌ها رفتاری آمرانه چون رفتار با یک کنیز خانگی و از طرف دیگر وقتی که مسئله بر سر قیمومیت فرزندان و قدرت‌نمایی در مقابل آنان بود، رفتاری برابر. بعدها آشکار شد که یک چنین سرکوب ذاتی، پدیده‌ای است که به سختی می‌توان آن‌را از میان برد.

در جوامع پیشین ـ در آمریکا و یا هرجای دیگرـ که در آن مالکیت همگانی بود و خانواده‌ها گسترده‌تر و پیچیده‌تر بودند، که همه خاله‌ها و عموها، مادربزرگ‌ها وپدربزرگ‌ها دور هم زندگی می‌کردند، به نظر می‌رسید که زنان از تساوی حقوق بیشتری برخوردار بودند تا در جوامع سفیدپوستانی که بعدها هجوم‌ آورده و «تمدن» خود و مالکیت خصوصی را رواج دادند.

به عنوان مثال در قبیله‌های زونی در جنوب باختری، در پیرامون زنان، خانواده‌های گسترده‌ای شکل گرفتند که شوهران به خانواده زنان می‌پیوستند. این امر نهادینه شده بود که خانه به زنان تعلق دارد و کشتزار به عشیره و حق زنان بر هر چیز که کشت می‌شد با حق مردان برابر بود. زنان از امنیت بیشتری برخوردار بودند زیراکه با خانواده‌ خود می‌زیستند و هر گاه که می‌خواستند، می‌توانستند از مردانشان جدا شوند و همه دارایی خود را برای خویش نگاه‌ دارند.


داستان مردم آمریکا|
#هوارد_زین |ترجمه: خ.طهوری؛ م.هادی

@asheghanehaye_fatima
#Women|#History|#Zinn