عاشقانه های فاطیما

#پای
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
789
подписчиков
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
@asheghanehaye_fatima

به گمانم باید عذرخواهی کنم
برای اینکه زیاد دوستت دارم

میدانی جانم
هیچگاه پیمانه واندازه را خوب
نیاموختم ..
همیشه از شکربیشتری برای پختن کیک استفاده میکردم تاخوشمزه تربشه

یا برای درست کردن قهوه
دو پیمانه بیشتر فکرمیکردم اینطوری حالم زودتر روبراه میشه

حال که زیادی شکر و تلخی قهوه
دست به یکی کرده اند تا بیخواب
یک رویای شیرین شوم

بایدبگویم..
ببخش ..
زنی را که قرار است کمتر دوستت داشته باشد!

#غزل_چاووش
#پای_دلم_مانده_در_خاک_رهت
@asheghanehaye_fatima
.
.
صدای #پای تو در گوش کوچه ها جاری ست
و #گریه آخر این ماجرای تکراری ست
.
نه شب شده ست –که مهتاب بیش و کم بزند-
نه قصه است –که باران به صورتم بزند !-
.
زمان به سر نرسیده ، زمین به هم نشده
و هیچ چیز از این روزگار کم نشده !
.
همان که بود : همان تکه سنگ گرد مذاب
همین که هست : همین آسمان و جنگل و آب !
.
ببین که تیغ تو بر استخوان نخورده عزیز !
ببین که رفتی و دنیا تکان نخورده عزیز !
.
فقط دو سایه بی دست و پا ، دو عابر کور
دو تا غریبه تنها ، دو تا مسافر کور !
.
دو مرغ خیس ، دو تا کفتر پرانده شده
همین دو آدمک از بهشت رانده شده !
.
گذشته جمع شده ، چرک کرده در سر من
گذشته پُر شده در پاره های دفتر من

کسی نیامد از این درد کور کم بکند
و شعر ... شعر نیامد که راحتم بکند !
.
کسی نیامد از آن اتفاق دم بزند
برهنه روی غزلهای من قدم بزند
.
نشد ستاره شبهای آشیانه شوی
خدا نخواست که بانوی این ترانه شوی
.
عقیم شد گل صد آرزوی کوچک من
برای عشق کمی دیر شد ، عروسک من !
.
در این کویر امیدی به قد کشیدن نیست
قفس شکست ، ولی فرصت پریدن نیست
.
برای بال و پرم ارتفاع روز کم است
برای رفتن من آسمان هنوز کم است !
.
تو لااقل بزن و دور شو ، بخاطر من !
برو ! سفر به سلامت ، برو مسافر من !
.
نگو زمین به هم آمد ، زمانمان گم شد
هوا سیاه شد و آسمانمان گم شد
.
نگو که رفتن ، پایان ماجراست رفیق !
خدا بزرگتر از دردهای ماست رفیق !
.
فقط اجازه بده چشم خواب خسته شود
شب از سماجت این آفتاب خسته شود
.
به حرف دور و برت گوش می کنی گل یخ !
مرا دوباره فراموش می کنی ، گل یخ !
.
دوباره سرخ ، دوباره سپید خواهی شد
و قهرمان رمانی جدید خواهی شد !
.
دو گونه ، سرخ تر از روز پیش خواهی کرد
به روی دوش ، دو گیسو پریش خواهی کرد
.
دوباره بوی حضورت ، دوباره بوی تنت
طپیدن دو کبوتر به زیر پیرهنت !
.
دوباره خنده معصوم سرسری گل من !
و حرفهای قشنگی که از بری گل من !
.
دوباره وسوسه داغ باده ای دیگر
برای آمدن شاهزاده ای دیگر
.
به جز دلم ، لبت از هرچه هست ، تنگ تر است
بخند ! خنده ات از دیگران قشنگ تر است !
.
ببین هنوز دهان هزار خنده تویی
بخند ! آخر این داستان ، برنده تویی
.
به خود نگیر اگر شعر دلپسند نبود
مرا ببخش اگر مثنوی بلند نبود !
.
نگیر خرده بر این بیتهای سردرگم
که بی تو شاعر خوبی نمی شوم خانم !
.
دوباره قلب من و وسعت غمی که نگو
من و خیال شما و جهنمی که نگو
.
و داغ خاطره ها تا همیشه بر تن من
گناه با تو نبودن فقط به گردن من !
.
.
.
#حامد_ابراهیم_پور