@asheghanehaye_fatimaتن غمين است افسوس! من همهىِ كتابها را خواندهام
گريختن! گريختن به دورادور، حس میكنم تمامىِ پرندگان
مستِ آناند كه مه و آسمانهاىِ ناشناخته در ميانشان گيرد!
هيچ چيز نه باغهاىِ قديمىِ منعكس در چشمها
اين دل را از غرقِ خويش در دريا باز نخواهد داشت
آه شبها، هيچ چيز، نه پرتو غمبارِ فانوسِ من
بر كاغذهاىِ خالى كه در سپيدىِ خودشان پناه جستهاند
و نه زنِ جوانى كه كودکِ خود را غذا ميدهد.
من
خواهم رفت...
كشتى با بادبانهاىِ برافراشته
به سوىِ مناظرِ غريب لنگر مىكِشد!
ملالى كه اميدهاىِ بيرحم غميناش كردهاند
هنوز به آخرين وداعِ دستمالها باور دارند
و شايد اين بادبانها،دعوت كنندهىِ توفانها
از آناناند كه با تندبادى بر فرازِ تختهپارههاىِ گمشدهىِ بىبادبان خم مىشوند
بدونِ بادبان يا جزايرِ حاصلخيز..
ليك اى دلِ من،
به آوازِ ملاحان گوش سپار!
■●شاعر:
#استفان_مالارمه | Stéphane Mallarmé | فرانسه، ۱۸۹۸-۱۸۴۲ |
■●برگردان:
#مراد_فرهادپور