عاشقانه های فاطیما

#محمت_نصرت
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
791
подписчик
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
.

آخرین بوسه‌ی‌مان
یخ‌بسته در میان خاطرات،
کارت‌پستالی عاشقانه
که عاشقان برای هم‌دیگر خواهند فرستاد.
و ما
دست در دست هم
در میان کوچه‌هایش قدم‌زنان.

#محمت_نصرت (عزیز نسین)
برگردان: فرید فرخ‌زاد


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Sen yoksun
Boşuna yağıyor yağmur
Birlikte ıslanmayacağız ki...

Boşuna bu nehir
Çırpınıp pırpırlanması
Kıyısında oturup göremeyeceğiz ki...

Uzar uzar gider
Boşuna yorulur yollar
Birlikte yürüyemeyeceğiz ki...

Özlemlerde ayrılıklar da boşuna
Öyle uzaklardayız
Birlikte ağlayamayacağız ki...

Seviyorum seni boşuna
Boşuna yaşıyorum
Yaşamı Bölüşemeyeceğiz ki...

#Aziz_Nesin



تو نیستی
بیهوده می‌بارد این باران
ما کنار هم که خیس نخواهیم شد...

این رودخانه
بیهوده می‌خروشد و می‌درخشد
ما که بر کرانه‌اش ننشسته
و تماشایش نخواهیم کرد...

جاده‌ها کشیده می‌شوند
بیهوده خود را خسته می‌کنند
ما با هم‌دیگر که بر آن قدم نخواهیم زد

این حسرت و دلتنگی
این جدایی‌ها هم بیهوده‌اند
میان‌مان فرسنگ‌ها فاصله،
ما باهم که نخواهیم گریست...

بیهوده تو را دوست می‌دارم
بیهوده زندگی می‌کنم،
ما که نمی‌توانیم
این زندگی را باهم قسمت کنیم...

#محمت_نصرت (#عزیز_نسین)
ترجمه‌ی #فرید_فرخ‌زاد


@asheghanehaye_fatima
@aaheghanehaye_fatima

Sen yoksun
Boşuna yağıyor yağmur
Birlikte ıslanmayacağız ki...

Boşuna bu nehir
Çırpınıp pırpırlanması
Kıyısında oturup göremeyeceğiz ki...

Uzar uzar gider
Boşuna yorulur yollar
Birlikte yürüyemeyeceğiz ki...

Özlemlerde ayrılıklar da boşuna
Öyle uzaklardayız
Birlikte ağlayamayacağız ki...

Seviyorum seni boşuna
Boşuna yaşıyorum
Yaşamı Bölüşemeyeceğiz ki...

#Aziz_Nesin


تو نیستی
بیهوده می‌بارد این باران
ما کنار هم که خیس نخواهیم شد...

این رودخانه
بیهوده می‌خروشد و می‌درخشد
ما که بر کرانه‌اش ننشسته
و تماشایش نخواهیم کرد...

جاده‌ها کشیده می‌شوند
بیهوده خود را خسته می‌کنند
ما با هم‌دیگر که بر آن قدم نخواهیم زد

این حسرت و دلتنگی
این جدایی‌ها هم بیهوده‌اند
میان‌مان فرسنگ‌ها فاصله،
ما باهم که نخواهیم گریست...

بیهوده تو را دوست می‌دارم
بیهوده زندگی می‌کنم،
ما که نمی‌توانیم
این زندگی را باهم قسمت کنیم...

#محمت_نصرت (#عزیز_نسین)
ترجمه‌ی #فرید_فرخ‌زاد
@asheghanehaye_fatima




آن زمان که دیگر نباشم
ابری با توست
سایه اش بر سرت
آن ابر منم
نخواهی شناخت

پیراهنت با نسیمی رقصان 
گیسوانت پریشان
یک دست بر دامن و 
‌دست دیگر بر گیسوان
آن نسیم منم
نخواهی شناخت

شبانگاهی بر بالین
به این سو و آن‌سو
نه‌ در خواب و نه در بیداری 
آن رؤیا منم
نخواهی شناخت

در تنهایی سخن می‌گویی 
با آن که نیست
باز می‌گویی هر آن‌چه را 
تا کنون نگفته‌ای
با تمام جان به تو گوش می‌سپارد
آن که نیست منم
نخواهی شناخت

به ناگاه سوزشی ‌در جانت
بی آن‌ که بدانی از کجاست
قلبت به تپش در می‌آید از خاطرات
آن سوزش منم
نخواهی شناخت...


#محمت_نصرت ( #عزیز_نسین ) / ترکیه
برگردان: #مژگان_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima



آن زمان که دیگر نباشم
ابری با توست
سایه اش بر سرت
آن ابر منم
نخواهی شناخت

پیراهنت با نسیمی رقصان 
گیسوانت پریشان
یک دست بر دامن و 
‌دست دیگر بر گیسوان
آن نسیم منم
نخواهی شناخت

شبانگاهی بر بالین
به این سو و آن‌سو
نه‌ در خواب و نه در بیداری 
آن رؤیا منم
نخواهی شناخت

در تنهایی سخن می‌گویی 
با آن که نیست
باز می‌گویی هر آن‌چه را 
تا کنون نگفته‌ای
با تمام جان به تو گوش می‌سپارد
آن که نیست منم
نخواهی شناخت

به ناگاه سوزشی ‌در جانت
بی آن‌ که بدانی از کجاست
قلبت به تپش در می‌آید از خاطرات
آن سوزش منم
نخواهی شناخت...


#محمت_نصرت
( #عزیز_نسین) /ترکیه
برگردان: #مژگان_دولت_آبادی