عاشقانه های فاطیما

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روز_صدم.

#کاش_امتداد_لحظه_ها

#تکرار_دوباره_با_تو_بودن_بود.


#پایان



#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزنود_و_نه.


تو نیستی
تو واقعا نیستی
هیچوقت نبودی
بجز یه مدت
اما
برای من نبودی
تو بین راه
یه مدتی
کنار من نشستی
دردو دل کردیم
حرف زدیم
گفتیم
خندیدیم
قدم زدیم
اما من مقصد تو نبودم
من توقفگاه محقرم
که تو در
مسیر قصر رویاهات
به اجبار
کنار من توقف کردی
و ای کاش که یادت بمونه
هر وقت خسته ی سفر بودی
هر زمان تو مسیر کم آوردی
من هنوز همینجام

#امن_ترین_توقفگاه_دنیام
#برای_تو




#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزنود_و_هشتم

من هنوز همینجام
و تو اصلا من رو یادت نیست



خبرت هست که بی روی تو #آرامم نیست؟


#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزنود_و_هفتم

دلم برای تو تنگ است ای بهانه ی بودن
بیا که باتو
بروید بهار
در دل من


#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#ﺭﻭﺯﻧﻮﺩ_و_ﺷﺸﻢ


اﻣﺮﻭﺯ
ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ﻧﻜﻨﻢ
ﺑﻪ ﺗﻮ
ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻱ ﺭﻭﺷﻨﺖ
ﺯﻳﺮ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ
ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﺠﻜﺎﻭﺕ
ﻛﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﺧﻴﺎﻟﺒﺎﻓﻲ
ﺭﻭﻱ ﺧﻮﺩﻡ ﺣﺴﺶ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻡ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﻣﻦ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻮﺩ
ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺎﻣﻦ اﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺎﺟﺮاﺟﻮﻱ ﻣﻦ ﻣﻴﺸﺪ
ﺑﻪ ﺻﺪاﺕ
ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻟﻴﻞ ﺷﻨﻮاﻳﻴﻢ ﺑﻮﺩ
ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻱ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮔﺮﺕ
ﻛﻪ اﻭﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﻡ
ﺧﻮﺩﺕ ﻻﺯﻣﺸﻮﻥ ﻧﺪاﺭﻱ
ﺑﻪ ﺗﻮ
ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺣﺴﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺪاﺷﺘﻲ
ﺑﻪ ﺗﻮ
ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻱ ﭼﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻢ ﺁﻭﺭﺩﻱ
ﺑﻪ ﺗﻮ
ﻣﻦ اﻣﺮﻭﺯ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ اﺻﻼ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ﻧﻜﻨﻢ

#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#ﺭﻭﺯﻧﻮﺩ_و_ﭘﻨﺠﻢ


-ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ
-...
-ﺩﻟﻢ ﺑﺮاﺕ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ
-...
-ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﻌﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺷﻲ
ﻛﻨﺎﺭﺵ ﺁﺭﻭﻣﻲ؟
.
.
.
#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#ﺭﻭﺯﻧﻮﺩ_و_ﭼﻬﺎﺭﻡ


ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻭاﺳﻪ ﭼﻲ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩاﺭﻡ
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻭاﺳﻪ ﭼﻲ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﻲ ﺧﻮاﻡ
ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻲ ﺗﻮﺟﻬﻲ
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮا ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ ﻣﻴﺎﻡ
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻭاﺳﻪ ﭼﻲ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩاﺭﻡ
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮا ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺷﺪﻡ
ﻳﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﮕﻮ
ﺑﻬﻢ اﻣﻴﺪ ﺑﺪﻩ
ﻧﺬاﺭاﻳﻦ ﺣﺴﻮ ﺑﮕﻴﺮﻡ اﺯ ﺧﻮﺩﻡ

#ن_ع.


@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#ﺭﻭﺯﻧﻮﺩ_و_ﺳﻮﻡ


-ﭼﺮا ﺳﻌﻲ ﺩاﺭﻱ ﻧﻔﻬﻤﻲ ﺣﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩاﺭﻡ
اﺻﻼ مثل ﺣﺴﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩاﺭﻱ...
ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻲ
و ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻡ ﺩﺭﻙ ﻛﻨﻢ.

ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎﻳﺪ
اﻳﻨﻂﻮﺭﻱ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻴﺸﺪ

#ن_ع.


@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#ﺭﻭﺯﻧﻮﺩ_و_ﺩﻭﻡ


-ﭼﺮا ﺳﻌﻲ ﺩاﺭﻱ ﻧﻔﻬﻤﻲ ﻛﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩاﺭﻡ؟
ﭼﻘﺪﺭ ﺗﺼﻮﺭﺕ ﺷﻴﺮﻳﻨﻪ
ﻭﻗﺘﻲ ﺩاﺭﻱ اﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ
اﻳﻨﻂﻮﺭ ﺑﺮاﻡ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﻲ

#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
#ﺭﻭﺯﻧﻮﺩﻡ
به قلم #ن_ع.


ﻣﻦ
ﺑﻲ ﺗﻮ
ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ
ﻧﻴﺴﺗﻢ
...
ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻨﻲ

#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#ﺭﻭﺯﻫﺸﺘﺎﺩ_و_ﻧﻬﻢ


ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ
ﻣﻴﮕﻪ ﻣﻦ ﻳﻪ اﺣﻤﻖ ﻧﺎﺩﺭﻡ
ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻦ
ﺑﺎ اﻳﻨﻜﺎﺭﻫﺎ
ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪاﺭﻡ
اﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩاﺭﻡ
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩاﺭﻡ
و ﻣﻴﮕﺮﺩﻡ
ﺗﺎ ﻛﺴﻲ ﺭﻭ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻢ
ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ
...

#ن_ع.


@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#ﺭﻭﺯﻫﺸﺘﺎﺩ_و_ﻫﻔﺘ

ﻣﻦ ﻛﻢ ﺣﺮﻑ ﺷﺪﻡ
ﻭ ﺗﻮ ﺣﻮاﺳﺖ ﻧﻴﺴﺖ
ﻣﻦ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﻛﻪ اﺯ ﺑﻴﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻡ
و ﺗﻮ ...

#ن_ع.


@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزهشتاد_و_پنجم


اﺯ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺳﺮﮔﺮﺩﻭﻧﻢ
ﺑﻪ ﻳﻪ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﺮﺩﻡ
ﮔﻔﺖ ﺷﺎﻳﺪ ﺗﻮ ﻣﻴﺨﻮاﻱ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ و ﺣﺮﻑ ﻫﺎ
ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﻨﻮ ﺑﺮاﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﻛﻨﻲ
ﮔﻔﺘﻢ اﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪاﺭﻩ
ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻱ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺁﺩﻡ ﺣﺴﻮﺩﻱ ﻧﻴﺴﺘﻢ
ﭘﺮﺳﻴﺪ
ﻳﻌﻨﻲ اﻻﻥ ﺑﻪ آﺷﻨﺎﻱ ﺟﺪﻳﺪﺕ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ
ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ
ﻓﻘﻄ اﺯﺵ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ
ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻣﮕﻪ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻴﺶ
ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﻧﻪ
ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭘﺲ اﺯ ﭼﻲ ﻣﻴﺘﺮﺳﻲ
ﺭاﺳﺘﺶ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﻧﮕﻔﺘﻢ
اﻣﺎ ﺩﺭ ﻭاﻗﻊ اﺯ ﺗﻮ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ
اﺯ ﺗﻮﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ
ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺭﻭاﺑﻄ ﺗﺎﺯﻩ اﻱ

#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزهشتاد_و_چهارم

امروز
تو از آشناییت با یه آدم جدید گفتی
و من خودم رو ذوق زده نشون دادم
گفتم چقدر جالب
و احمقانه
درباره ش ازت پرسیدم
و چقد خوب که تو
چیز زیادی راجع بهش نمیدونستی
و چقدر بد که تو
شاید مشتاق باشی
چیزهای بیشتری راجع بهش بدونی



#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزهشتاد_و_سوم

_آقای محترم
_جانم
_شما چرا انقد جذابی!؟
_من جذاب نیستم
تو تنها کسی هستی که به نظرت جذابم

_چقد خوب که برای هیچکس دیگه انقدر جذاب نیستی
چقد خوب که هیچکس اونقدر نمی شناستت که بفهمه چقدر جذابی
چقد خوب که هیچکس به اندازه من دوستت نداره :)


#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزهشتاد_و_دوم

نهار امروز رو قرار شد تو درست کنی
چه خاطرات با مزه ای ساختیم امروز
چه تصویرهای قشنگی از ما میمونه
از تو که با کلاه و دستکش سر آشپز
بلا تکلیف
وسط آشپز خونه
ایستاده بودی
و به من نگاه میکردی
از من که نشونده بودیم
روی کانتر تا جلو دست و پاتو نگیرم
و بتونی کارت رو بکنی
از تو
که دستکش ها رو در آوردی
کلاه رو از سرت برداشتی
اومدی سمتم
از من
که نفهمیدم
از روی کانتر آشپزخونه
چطوری از توی آغوشت
سر در آوردم




#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزهشتاد_و_یکم

از بازیگوشی های من تو خیابون کلافه نشو
از شوخی هام
و مدام خندیدنم
به من نگو تو چرا همه چیز رو به شوخی میگیری
همه چیز برای من دقیقا تویی
و این جدی ترین جدیه دنیاست



#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزهشتادم

چقد خوبه
که چیزهای زیادی توی این دنیا وجود داره
که من نمیدونم
و تو بهم میگی
مثل اینکه
چقدر دوستم داری؟


#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزهفتاد_و_نهم

چه لذتی بالاتر از قدم زدن با تو
تو هوای بارونی
تو این روزای آخر سال
میون سبزه ها و ماهی های کوچیک گلی
چه دردی بالاتر از نداشتن تو


#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima

#صد_روز_تنهایی
به قلم #ن_ع.
#روزهفتاد_و_هشتم

و نیست هیچ #حسرتی
بزرگ تر
زهجرو بی تو #ماندنم
عزیز دل



#ن_ع.

@asheghanehaye_fatima