عاشقانه های فاطیما

#جاهد_ایرقات
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
791
подписчик
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چیزی که مرا دچارِ سرگیجه می‌کند
نوشابه‌ی الکلی نیست
در گرمای این نیم‌روز
زیباتر از بوی نان
بوی عرقِ پیشانیِ توست

ای درخت آلوی سیاه! میوه‌ بده!
ای باران! به ‌سانِ آرزوی من ببار
تمامیِ شهر شاهد است
که من این زن را دوست دارم.

#جاهیت_ایرگات | #جاهد_ایرقات
[ Cahit Irgat | ترکیه | ۱۹۷۱-۱۹۱۵ ]

@asheghanehaye_fatima
■درخت


۱
درختی که در تمامیِ عمرِ خود به فکر فرومی‌رود
درختی که به هنگامِ باران گریه می‌کند
کسی دردِ او را نمی‌پرسد
او و سایه‌اش
روی خاک‌ها
در آغوشِ هم می‌خوابند
میوه‌اش خورده می‌شود
به علاوه شاخه‌اش را می‌بُرَند

و من هنگامی که باران می‌بارد
برای تو گریه می‌کنم

۲
مرا به‌خاطرِ سرمست شدن
از جای‌ام بلند نکن
که من سرمست نمی‌شوم
به‌هرحال تو از آنِ منی
ای درختی که بارِ ستاره آورده‌یی

■شاعر: #جاهیت_ایرگات | #جاهد_ایرقات
[ Cahit Irgat | ترکیه | ۱۹۷۱-۱۹۱۵ ]

■برگردان: #ابوالفضل_پاشا

📕●از کتاب: #و_من_در_شب_های_تو 


@asheghanehaye_fatima
🍂
■مثلِ انسان

یک روزِ بسیار نزدیک
یک روزِ بسیار نزدیک
از خواب‌های سنگین خود بیدار خواهند شد
درهای سخت و دشوار را خواهند گشود
و گام‌های محکم بر زمین خواهند فشرد

عشق‌ها از فرطِ علاقه
کاملا در آتش خواهند سوخت
یک روزِ بسیار نزدیک
یک روزِ بسیار نزدیک
انسان‌ها مثلِ انسان زندگی خواهند کرد

تنگترین و تاریکترین کوچه‌ها
یک روزِ بسیار نزدیک
یک روزِ بسیار نزدیک
جشن برپا خواهند کرد و
پر از روشنایی خواهند شد
و کسانی که گام‌های متبرک دارند
آزادی را به ‌تن خواهند پوشید.

#جاهیت_ایرگات
#جاهد_ایرقات


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


■تمامیِ شهر شاهد است

چیزی که مرا دچارِ سرگیجه می‌کند
نوشابه‌ی الکلی نیست
در گرمای این نیم‌روز
زیباتر از بوی نان
بوی عرقِ پیشانیِ توست

ای درخت آلوی سیاه! میوه‌ بده!
ای باران! به ‌سانِ آرزوی من ببار
تمامیِ شهر شاهد است
که من این زن را دوست دارم.

■●شاعر: #جاهیت_ایرگات | #جاهد_ایرقات | Cahit Irgat | ترکیه ● ۱۹۷۱-۱۹۱۵ |

■●برگردان: #ابوالفضل_پاشا

📗●به نقل از کتاب: «جمهوری فدرال ابر» ‌| نشر سولار، چ اول ۱۳۹۶