آن یکی در مرغزار و جویِ آب
وآن یکی پهلوی او اندر عذاب
او عجب مانده که ذوق این ز چیست
وآن عجب مانده که این در حبس کیست
هین چرا خشکی، که اینجا چشمه هاست
هین چرا زردی، که اینجا صد دواست
#مثنوی_مولانا دفتر سوم
@Ashaarkotaa
📘یکی را میبینی که در چمنزار و جویباران، شاد و با نشاط بسر میبرد و دیگری کنار اوست اما در رنج و عذاب غوطه ور است همه ما با چنین انسانهایی برخورد داشتیم و داریم
آن انسان معذب در تعجب که ذوق آن یکی از چیست و اصلا نمیتواند درک کند
و آن که خود را غرق در نعمت میبیند نیز تعجب میکند که آن شخص چرا خود را زنداتی میبیند و در بند و شکنجه چه کسی است
آنکه خود را در نعمت و نشاط میبیند خطاب به دیگری میگوید چرا از این همه آب زندگی بخش استفاده نمیکنی و چرا اینهمه خشکی و چرا با اینهمه دارو اینقدر رنجور و بیماری
این ماییم که باید تصمیم بگیریم جزو کدام دسته باشیم