💠 پاسخ شیخ انصاری به حاکم سنّی
▪️گويند: روز عاشورائى در زمان آيتالله شيخ مرتضى أنصارى أعلى الله تعالى مقامه الشريف كه در نجف أشرف مرتّبا دستههاى سينهزنى، و نوحهخوانى، و عزادارى در كوى و برزن حركت داشت، و شيخ انصارى هم در كنار آنان میرفت. يک نفر از أفندیهاى آن زمان كه فرماندار نجف از طرف بغداد و دولت عثمانى بود، به شيخ نزديک شده، و سلام كرد و گفت:
▪️شيخنا سؤالى دارم، و آن اين است كه: شكّى نيست كه حضرت حسين بن على را مظلومانه كشتهاند و اين عمل زشتى بوده است كه از يزيد بن معاويه سرزده است. اما اين دسته در آوردن و هر سال تجديد عزا و نوحهخوانى و مرثيه خوانى و گريستن براى چيست؟ اين سينهزنى و زنجير زنى براى چيست؟!
▪️شيخ فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حضور ده هزار نفر از حجّاج در غدير خم، دست برده، و دو بازوى على را گرفت، و به همه نشان داد و فرمود: من كنت مولاه فعلىّ مولاه.
▪️شما انكار كرديد، و گفتيد: قضيه شخصيّه در اثر نزاع با زيد بن حارثه و يا بر اثر شكايت بُريده بوده است كه خواسته بگويد:
هر كس مرا دوست دارد، دوست على هم بايد باشد. من پسر عموى هر كس هستم، على هم پسر عموى اوست.
▪️ما هر سال اين عزادارى را تجديد میکنيم و زن و بچه و مرد و كوچک و بزرگ، بر سر گِل زده، به بازارها و كوچهها میريزيم و براى تجديد ياد و عظمت حسين گريه مىكنيم تا شما نتوانيد آن را انكار كنيد و بگوئيد: قضيه شخصيه بوده است، حسين براى حكومت بر عليه يزيد أمير المؤمنين سلطان وقت قيام كرد و كشته شد!
▪️گويند: از بداهت پاسخ شيخ آن مرد افندى مات و مبهوت شد فَبُهِتَ الَّذِي كَفَر
📚«امام شناسی» ج ۹ ص ۱۷۵
#اعتقادی#شبهات_محرم ✈️ @asemani114