❤️ وطنم
به تو که فکر میکنم وطنم!،
طعم ریواس می دهد دهنم
به تو که فکر می کنم، دهنم
طعم ریواس می دهد وطنم!
به تو که فکر می کنم هر وقت،
پرم از اشتیاقِ بی پایان
به تو که فکر می کنم هر بار
بی خودم از تمامِ خویشتنم
بعد می بینم عاشقت هستم،
آنقَدَر عاشقم که میفهمی!
به خیابان قدم که بگذاری
عطر باران گرفته پیرهنم
به تو که فکر می کنم آنگاه
کوه را می شود که بردارم
به گذشته که باز می گردم
بیرق صلح می شود کفنم
بعد از آنکه تو را شناخته ام
عشق در خون من روان شده است
بعد از آنکه تو را شناختهام
دیدنی تر شده است سوختنم
سبزی تو به لهجۀ پدرم،
زردی تو زبان مادری ام
سرخی ات خونِ پاکِ اجدادم
منتشر در تمامی بدنم.
به تو که فکر می کنم در باد
برف بر شانه هام می بارد
از تو که حرف می زنم آزاد...،
شعر می ریزد از تمام تنم
دوست دارم پرندهای باشم
مست از چشمهای معصومت
در هوای همیشه عاشقِ تو
دوست دارم که بال و پر بزنم
قرنها پیش عاشقم بودی
لب به لب
شعر تازه میخواندیم
مانده زیر زبان من حالا
طعمِ در
اقتدار زیستنم
لحظاتی که پیش من هستی قادرم مرگ را به جان بخرم
قادرم با صلابت چشمت
نظم یک شهر را به هم بزنم.
✍ #وحیدطلعت#وطن_شعر_اقتدار👇@arturmia