فلسفه و هنر

#بل_هوکس
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و هنر
@art_philosophyyПродвигать
1,95 тыс.
подписчиков
1,01 тыс.
фото
622
видео
26
ссылок
◽#هنر اگرچه نان نمیشود اما شراب زندگیست❤ ◽که میشود وسط وان دچار #فلسفه شد که زیر آب رفت واقعأ خفه شد ◻️نتیجه آمیزش #فلسفه و #هنر زیباییست هبوطِ زیبایی در دنائت دنیا شگرفترین تضاد عالم است که سبب عصیان است و عصیان گرچه پلید، مسبب تعالیست... «هنر اول»
🔺بااین‌حال گفتمان‌های عمومیِ نادری دربارۀ زن و خانواده وجود دارد که به این نکته اذعان کند که این فعالیت‌ها کاری بیش از برآورده‌ساختن یک تمایل شخصی است. این واقعیت که باردارشدن و بزرگ‌کردن کودک مزدی به همراه ندارد یا به آن یارانه تعلق نمی‌گیرد، باعث تقویت این تصور می‌شود که این فعالیت‌ها کارهایی ارزشمند نیست: آن‌ها از روی عشق است.

با قوانین جدیدِ ناظر بر مرخصی با حقوق برای امور خانوادگی در کالیفرنیا و نیویورک، ممکن است شاهد اولین قدم‌ها برای تغییر سیاست‌هایی باشیم که می‌توانند به اصلاح این ایراد کمک کنند، ایرادی که قرن‌ها قدمت دارد.

بسیار حیاتی است که قوانینی از این دست برای والدین و پرستاران (مراقبان) خانگی از هر جنسیتی وضع شده و برای آنها مرخصی با حقوق درنظر گرفته شود؛ در غیر این صورت، در حالی که این قوانین از فشار بر روی زنان خواهد کاست، ممکن است همزمان موجب تقویت این پیش‌فرض شود که کارِ مراقبت‌کردن کارِ زن است. هنوز راه درازی در پیش داریم.

لنارد: متفکرانِ فمنیست در باب این پرسش که آیا عشق رمانتیک می‌تواند از ارتباط با #مردسالاری و سرمایه‌داری رها شود یا اینکه باید به‌کلی کنارش گذاشت، پاسخ‌های متفاوتی را در ذهن پرورانده‌اند: #بل_هوکس با هدف نجات‌دادن و تعالیِ عشق بمثابۀ عملی شفابخش و بنیادین، به بحث دربارۀ تعریف خاصی از عشق به‌مثابۀ یک انتخاب و عملِ متقابل و مؤیدِ زندگی -هم به‌منزلۀ فعل و هم به‌منزلۀ اسم- می‌پردازد که نمی‌تواند با سوءاستفاده و آزار همزیستی داشته باشد. دیگران، مانند سیلویا فدریچی، مفهومِ عشق را به‌مثابۀ چیزی می‌فهمند که لاجرم محکوم و مردسالارانه است.

وایگل: من تا حد بسیار زیادی مدیون کار فمنیست‌های مارکسیست نظیر سیلویا فدریچی، سِلما جیمز و ماریارُزا دالا کوستا یا نانسی هولم‌استروم و نانسی فریزِر هستم، کسانی که نشان دادند روابط جنسی و رمانتیک تا چه اندازه به مناسبات کار مربوطند، و اینکه ایدئولوژیِ تنیده‌شده پیرامونِ طبیعت زنانه و نقش زن در خانوادۀ هسته‌ای تا چه حد در خدمت توجیه بهره‌کشی و سوءاستفاده از ما بوده است. جامعۀ ما کارِ مادران را گران‌بها می‌خواند، اما با آن همچون چیزی بی‌ارزش برخورد می‌کند. بدون شک تمام این قیل و قال‌ها دربارۀ عشقِ بی‌قیمت، راهی برای رمانتیک‌کردن بهره‌کشی است. اگر پول نمی‌تواند برای شما عشق به‌همراه بیاورد، دستمزدی نیز در قبال عشق پرداخت نخواهد شد.

اما در نهایت، این بینشِ بل هوکسِ #فیلسوف و فعال مدنی است که مرا متقاعد کرده است. همانطور که اشاره کردید، او بر این نکته تأکید می‌کند که عشق یک فعل و همچنین یک اسم است؛ یعنی شکل فعالی از مراقبت که می‌توانیم آن را در جهانی که به‌دلیلِ بهره‌کشی و خشونت پاره پاره شده است، به خود و دیگران عرضه کنیم. به باور من، عشق زمانی که طرز تلقی ما از آن همچون فعالیتی غایتمند باشد، می‌تواند واقعیات را تغییر دهد.

آنجلا دیویس نیز با روشنی بسیار دربارۀ این می‌نویسد که عشق چگونه می‌تواند برای جعل حوزه‌های جدیدی که ضدِ فضاهای همگانی هستند به کار گرفته شود، مثلاً واحدهای خانوادگی ضدنژادپرستانه. دیویس بویژه توصیف می‌کند که چگونه فمنیست‌های سفیدپوستِ طبقۀ متوسط به این خاطر که محیط خانه برایشان به‌مثابۀ محلِ سرکوب بوده است، ترجیح دادند تا امکانات خلاقانۀ آن را کم‌اهمیت جلوه دهند؛ او معتقد است زنان افریقایی-امریکایی که در جهان خارج دائماً با خشونت و نژادپرستی دست به گریبان بودند خانواده را به‌مثابۀ فضایی رهایی‌بخش برای خلق امکانات دیگر می‌دیدند.

از تعریف عشق به‌مثابۀ شکلی از کار که بر بازتولید اجتماعی دلالت دارد، مستقیماً امکان خلّاق‌بودن آن استنتاج می‌شود: مجبور نیستیم که جهان را به همان صورتی که اکنون هست بازتولید کنیم. از نظر من پرسش‌های اصلی در مورد این نیست که عشق چیست، بلکه دربارۀ این است که عشق چه می‌کند. یا شاید به بیان دقیق‌تر، ما با آن قادر به انجام چه کاری هستیم. لزومی نداردآنچه می‌کنیم، تولید مجددِ مردسالاریِ (سرمایه‌دارِ سفیدپوستِ تفوق‌طلبِ دگرجنسگرا) باشد. واقعاً لزومی ندارد.

لنارد: دُمینیک پتمن، نظریه‌پردازِ فرهنگی، چنین نوشته است: «جا دارد در این‌باره به تأمل بپردازیم که آیا عشق هنوز تنها گفتمانِ دردسترس برای نجات #تکینگی (فردیت) در دوران سرمایه‌داری متأخر است، یا اینکه اصلاً ’عشق‘ تبدیل به دامی شده است (یا شاید همیشه بوده است) که ما را به سوی اقتصاد #لیبیدویی سوق می‌دهد؟ اقتصادی که به رنج افراد با همان بی‌تفاوتی‌ای می‌نگرد که صندوق بین‌الملی پول و بانک جهانی بر اقتصاد کلان نظارت می‌کنند.» نظر شما راجع به این سخن چیست؟


@art_philosophyy
ادامه🔻