🔍 دو کمان کیهانی در قرآن
✨ قرآنپژوهی
🖋 یادداشتهای دینپژوهان | مهرداد طباطبایی
🔻 سورهی نجم، با اصرار بر ملاقات پیامبر با موجودی اُلوهی آغاز میشود؛ موجودی که در بالاترین افقِ آسمان بوده (وهو بالافق الاعلی)، سپس پایین و پایینتر آمده (ثم دنا فتدلی)، تا اینکه آن قدر به پیامبر نزدیک شده (فکان قاب قوسین او ادنی)، که چیزهایی را به او وحی کرده است (فأوحی الی عبده ما أوحی).
🔻 دربارهی آیهی نهم از این سوره، یعنی «فَکانَ قَابَ قَوسَیْنِ اَو اَدنَیٰ»، مفسران در طول سدههای گذشته، چهار تفسیر متفاوت بیان کردهاند که به نظر میرسد هیچیک از آنها نتوانسته معنای آیه را بازتاب دهد:
(۱) به اندازهی طولِ دو کمان (حدود دو متر تا چهار متر)،
(۲) به اندازهی دو ذراع (حدود یک متر)،
(۳) به اندازهی فاصلهی دو سرِ کمان وقتی که کشیده میشود و به هم نزدیک میشوند (کمتر از نیممتر)، و نهایتاً
(۴) به اندازهی دو کمانِ به هم چسبیده.
🔻در این تفسیر چهارم ادعا میشود که این کار یک رسم عربی بوده است که دو نفر برای نشاندادنِ دوستیِ عمیقشان کمانهایشان را به هم میچسباندهاند. ملاحظه میشود که گویی مفسران متوجه بودهاند که باید تفسیری برای این آیه ارائه دهند که نشانگر حداکثر نزدیکی میان آن موجود اُلوهی و پیامبر باشد، و برای همین به تدریج از معنای تحتاللفظی آیه دور و دورتر شدند و با پذیرفتن تکلّفهایی تلاش کردند آن فاصلهی اولیه (دو تا چهار متر) را کمتر و کمتر کنند، تا در نهایت برای رسیدن به کمترین فاصله متوسل به جعلِ داستانی دربارهی رسوم عربی شدند تا این اتصال را به گونهای توجیه کنند.
🔻 اما به نظر میرسد برای حل معمای دو کمان، نیاز نیست چندان از معنای تحتاللفظی آیه دور شویم، به شرط آنکه خود متن بتواند کلیدی در اختیارمان بگذارد تا معنای آن را بفهمیم. به گمان من، آن کلید را میتوان در نام سوره جست. سورهی نجم را شاید بتوان «کیهانی»ترین سورهی قرآن نامید؛ زیرا با اشارهی مستقیم به یک ستاره و افتادنش آغاز میشود (آیهی ۱)، با نام بردن مستقیم از ستارهای دیگر به پایان میرسد (رب الشعری در آیهی ۴۹)، و در این میان باز هم اشاراتی کیهانی دارد، مانند افق اعلی (آیهی ۷) و احتمالا افق ادنی (آیهی ۸)، السموات (آیهی ۲۶)، و ما فی السموات وما فی الارض (آیهی ۳۱). بعضی حتی «سدرة المنتهی» (آیهی ۱۴) را هم اشاره به صورتی فلکی، مشخصا صورتِ فلکی اَندرومِدا، دانستهاند[۱]، که هرچند کلیّت آن قابل دفاع به نظر میرسد، دربارهی مصداق آن صورت فلکی میتوان بیشتر تأمل کرد.
🔻با این کلید، اکنون میتوانیم بدون دور شدن از معنای تحتاللفظی «قوس» معنای نهان آن را دریابیم؛ برای فهم آیه کافی است به جای دو کمان در زمین، به دنبال دو کمانِ کیهانی بگردیم. با این اوصاف، چرا نباید ذکر صریح کلمهی «قوس» را در آیهی مورد بحث، اشارهای به صورت فلکی «قوس» دانست؟ احتمالا پاسخ این است که اولاً چون چه ربطی به بافت این آیات دارد؟! ثانیا چون در آیه صحبت از دو قوس است، نه یک قوس.
🔻 برای پاسخ به دو اشکال بالا، کافی است تا دیر نشده در آسمان همین شبهای اوایل پاییز، نگاهی به «افق ادنی» بیندازیم و صورت فلکی قوس را در شکل واقعیاش ببینیم تا شاهد یک پدیدهی جالب کیهانی باشیم:
مماسبودن دو کمانِ کیهانی با یکدیگر: یکی همان کمانی که در دست کماندارِ صورت فلکیِ قوس است، و دیگری کمانِ کهکشان راه شیری (که به تعبیر احادیث شیعی «قوس الله»[۲] است). این پدیدهی جالب کیهانی، همیشه درست در قلب کهکشان راه شیری، یعنی پرستارهترین و مرکزیترین قسمت آن، رخ میدهد (معمولا نوآموزان با همین نشانی صورت فلکی قوس را در آسمان شب مییابند).
🔻 اکنون منظور از دو کمان روشن شد. از همین جاست که ربطش هم مشخص میشود. منظور آیههای بالا این است که آن موجود اُلوهی آن قدر پایین آمد و به پیامبر نزدیک و نزدیکتر شد، که درست مثل دو کمانِ آسمانی که با هم مماس شدهاند، آن دو به کمالِ اتصال رسیدند. جالب است که به گفتهی عبدالرحمن صوفی، از بزرگترین ستارهشناسان مسلمان و نویسندهی کتاب «صُوَر الکَواکِب»، عربها از قدیم آن ناحیه از آسمان را که بین کمان و بدن کماندار قرار گرفته، «الوصل» مینامیدهاند.[۳]
[۱] احمد پاکتچی، «بازخوانی مفهوم سدرةالمنتهی با رویکرد گفتمانی»، صحیفهی مبین، ۲۱:۵۸، صص ۴۶-۷.
[۲] ابن شعبه حرّانی، تُحَف العقول، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص ۲۴۲.
[۳] عبدالرحمن صوفی، صور الکواکب، نسخهی خطی شمارهی ۳۰۷۱۰/۴۴۱۵، کتابخانهی مجلس شورای اسلامی، برگ ۱۴۱ب.
#قرآن #قرآنپژوهی #کیهانشناسی_قرآنی #نجم #صورت_فلکی #قوس #Quran #Quranic_Studies #Quranic_Cosmology #Najm #Constellation #Sagittarius 🖋یادداشتهای دینپژوهان | مهرداد طباطبایی
@anqanotes