ادامه از
👆🏼
فرستهی ۴ از ۴ 🔅 بخش دوم🔻 در فصل هفتم، تِسِیی شخصیتپردازیِ خاص و بیسابقهی
اسکندرِ روایتشده در متن نِصحانا را تحلیل میکند که به مثابهی یک شاه–پیامبر زاهد و پایهگذار امپراتوری روم و به عنوان یک عامل آخرتشناسانه تصویر شده است. نویسنده استدلال میکند که شخصیت آخرالزمانیِ مسیحیِ
اسکندر در اثرِ سریانیزبان ریشه در تفسیر پیشگوییهای کتابِ دانیال در بایبل عبری دارد؛ این پیشگوییها از سوی مسیحیان در شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس برای قرار دادن شاهنشاهی و امپراتوری در چارچوب نقشهی خدا برای رستگاری انسان رواج پیدا کرده است.
🔻 در فصل هشتم کتاب، نویسنده ایدئولوژی آخرالزمانیِ ارائهشده در نصحانا و ارتباط آن ایدئولوژی با احساسات موافق و مخالف امپراتوری روم در ادبیات پیشینِ موضوع را بررسی میکند. تِسِیی در این فصل بر تأکید بیسابقهی نویسندهی سریانی بر نقش آخرتشناسانهی امپراتوری روم و مفهومبندی نوآورانهی بیزانس به عنوان پادشاهی که از پیش برای تأسیس یک امپراتوری مسیحی معین شده تا مقدمات ظهور مسیح را فراهم کند، تمرکز میکند.
🔻 در فصل نهم، تِسِیی بخش نخستِ دعای
اسکندر در آغاز متن سریانی را تحلیل میکند و همچنین توجه خاصی بر درونمایهی شاخهای
اسکندر (قَرنَین) در نصحانا دارد. بر خلاف مسیحیان در دورانِ باستانِ متأخر، که معمولاً مخالف این نمادگراییاند، نویسندهی نصحانا این تصویر از
اسکندر شاخدار را به تصویری مسیحی تبدیل میکند.
🔻 در فصل دهم، نویسنده به بخش دوم دعای
اسکندر، و بهطور خاص تسلیم تاجوتخت شاهانه به مثابهی یک عمل مناسبتی که باید پیش از بازگشت مسیح انجام شود، میپردازد. تِسِیی در این فصل این درونمایه را با افسانهی معروف آخرین پادشاه رومی مربوط میکند و این بخش از متن نصحانا را با بخشهایی از دیگر متون آخرالزمانی مقایسه میکند. او استدلال میکند که نصحانا شامل نخستین نسخهی ثبتشدهی افسانهی آخرین پادشاه روم است.
🔅 چیزی که تِسِیی در این کتاب بیشتر بر آن تمرکز میکند، توجه به جنبههای کمترشناختهشدهی بحثهای سیاسی در سدهی ششم میلادی در جغرافیای خاورنزدیک است. او نشان میدهد که برخلاف برداشتهای کنونی، نویسندهی متن نصحانا نه تنها حامی امپراتوری بیزانس نبوده، بلکه منتقد او و سیاستهایش نیز بوده است.
در واقع نویسندهی نِصحانا با ترسیم شخصیتی افسانهای و داستانی از اسکندر به مثابهی قهرمانی آرمانی، سعی در ساخت یک الگو برای مقایسه با امپراتور ژوستینییَن و انتقاد از سیاستهای او دارد. از این لحاظ، این کتاب رویکرد جدیدی به برخی از جنبههای سیاسی در امپراتوری بیزانس را مطرح میکند که پیش از این پژوهش به حاشیه رفتهبودند. تِسِیی برخلاف مطالعات پیشینش به بحث نفوذ متن نصحانا در داستان ذوالقرنین در قرآن و اهمیت این متن برای ظهور متن قرآنی نمیپردازد، بلکه بیشتر بر متن سریانی و پِیآمدهای تاریخی آن در میانهی سدهی ششم میلادی تمرکز میکند.
📗 برای ارجاع به این کتاب میتوانید از عبارت زیر استفاده کنید:
Tesei, Tommaso.
The Syriac Legend of Alexander’s Gate: Apocalypticism at the Crossroads of Byzantium and Iran. Oxford: Oxford University Press, 2023.
🔗 پانویسها:
[1] Nöldeke, Theodor. “Beiträge zur Geschichte des Alexanderromans,”
Denkschriften derKaiserlichen Akademie der Wissenschaften in Wien, philosophisch-historische Klasse, 38, 1890.
[2] van Bladel, Kevin. The Alexander Legend in the Qur’ān 18:83-102”, G. S. Reynolds, ed.,
The Qur’ān in Its Historical Context, Routledge, New York, 2007, 175-203.
[3] Tesei, Tommaso. “The prophecy of Du-l-Qarnayn (Q 18:83-102) and the Origins of the Quranic Corpus”,
Miscellanea Arabica 2013–2014: 273-90.
[4] Imitatio Alexandri
#قرآن #قرآنپژوهی #زیرمتن #سریانی #نصحانا #اسکندر #افسانهی_سریانی_سد_اسکندر #ذوالقرنین#Quran #Quranic_Studies #Subtext #Hypotext #Syriac #Neshana #Alexander #The_Syriac__Legend_Of_Alexanders_Gate #Dhu_alQarnayn🖋 کوثر میررضی
@anqanotes