🔸 نقد به حسن مرتضوی، با توجه به سابقهی فعالیت نظری او در حوزهی مارکسیسم، کاریست بس دشوار و جسورانه. اما در عین حال، نادیده گرفتن یادداشت اخیر او در فیسبوک با عنوان «پس از توفان» در نقد جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز بیاعتنایی آشکاریست نسبت به اشکال مختلف مبارزاتی که در بطن قیام جان و اعتلا یافتند. نوشتهی حاضر که در پاسخ به نقد مرتضوی نگارش شده است در واقع نقدی به طیفی از جریان چپ روشنفکری است که بیتوجه به سازوکار تشکلات صنفی و بدون شناخت نزدیک از پراتیک سیاسی فعالان این حوزه، نه تنها به سازمانیابی از پایین تشکلات کارگری بیاعتنا هستند، بلکه با تکرار دوگانهی حاکمیت-ساختهی «سیاسی/صنفی»، به جای حمایت از مطالبات معیشتی از اهمیت آنها میکاهند.
🔸 متن حاضر در میانهی غوغای شورانگیز چهارشنبهسوری، که در بستر خیزش جاری، از کارکرد معمول خود فرا رفت و رنگ مقاومت به خود گرفت و همزمان به تقویت و تعمیق قیام انجامید، نوشته شده است. اگر در این متن خشمی علیه نقد یکسویهی مرتضوی (با داعیهی نقد بیرحمانه) هست، تماماً متأثر از شوری است که رزم مستمر تودهای و مبارزات خستگیناپذیر کارگری هر روز به انحا و اقسام مختلف خلق میکند. با این حال، امیدوارم این نقد به سهم خود به گفتوگوهای انتقادی میان نیروهای چپ دربارهی آسیبشناسی جنبش «زن، زندگی، آزادی» دامن بزند.