دستم به ھر ستاره كه
می خواست می رسید
نه از فراز بام كه از پای بوته ھا
مي شد ترا در آينه ھرستاره ديد
در بی كران دشت
در نیمه ھای شب
جز من كه با خیال تو می گشتم
جز من كه در كنار تو می سوختم غريب
تنها ستاره بود كه می سوخت
تنھا نسیم بود كه می گشت...
#فریدون_مشیری ঊ┅
🌸🍃❀
⚜❀
🍃🌸┅ঊ