𝑮𝒐𝒐𝒅 𝑴𝒐𝒓𝒏𝒊𝒏𝒈 بر قلّه ایستادم آغوش باز کردم تن را به باد صبح جان را به آفتاب سپردم روح ِ یگانگی با مهر، با سپهر، با سنگ، با نسیم، با آب، با گیاه، در تار و پود من جریان یافت! موجی لطیف، بافته از جوهر ِ جهان، تا عمقِ هفت پردهی تن را ز هم شکافت. «من» را ز تن ربود! «ما» ماند، راه یافته در جاودانگی . . .!