به کردار شاهانِ پیشین نگر نباید که باشی جز از دادگر که نفرین بُوَد بهر بیداد شاه تو جز داد مپسند و نفرین مخواه کجا آن سر و تاج شاهنشهان کجا آن بزرگان و کارآگهان کز ایشان سخن یادگارست و بس سرای سپنجی نماند به کس گزافه مفرمای خون ریختن وگر جنگ را لشکر انگیختن نگه کن بدین نامهی پندمند دل اندر سرای سپنجی مبند بدین مر تو را نیکویی خواستم به دانش دلت را بیاراستم به رای خداوند خورشید و ماه بدو دور کن دیو را دستگاه به روز و شب این نامه را پیش دار خرد را به دل، داورِ خویش دار اگر یادگاری کنی در جهان ز نامت بزرگی نگردد نهان
#من ایران را دوست دارم،چون شعر دارد همه عالم تن است و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل چونکه ایران دل زمین باشد دل ز تن به بود یقین باشد. ✍️#نظامی_گنجوی
که ایران چو باغیست خرم بهار شکفته همیشه گل کامگار. ✍️#فردوسی_توسی
نخستین که بنهاد گنج عروس چین و زبر طاس و از هندوزوس دگر گنج باد آورش خواندند شمارش بکردند و درماندند دگر آنکه نامش همی بشنوی تو خوانی ورا دیبه خسروی دگر نامور گنج افراسیاب که کس را نبود آن بخشکی و آب دگر گنج کش خواندی و سوخته کز آن گنج بد کشور افروخته دگر گنج کز در خوشاب بود که بالا یک تیر پر تاب بود که خضرا نهادند نامش ردان همان نامور کاردان بخردان دگر آنکه بد شادورد بزرگ که گویند رامشگران سترگ