به کردار شاهانِ پیشین نگر نباید که باشی جز از دادگر که نفرین بُوَد بهر بیداد شاه تو جز داد مپسند و نفرین مخواه کجا آن سر و تاج شاهنشهان کجا آن بزرگان و کارآگهان کز ایشان سخن یادگارست و بس سرای سپنجی نماند به کس گزافه مفرمای خون ریختن وگر جنگ را لشکر انگیختن نگه کن بدین نامهی پندمند دل اندر سرای سپنجی مبند بدین مر تو را نیکویی خواستم به دانش دلت را بیاراستم به رای خداوند خورشید و ماه بدو دور کن دیو را دستگاه به روز و شب این نامه را پیش دار خرد را به دل، داورِ خویش دار اگر یادگاری کنی در جهان ز نامت بزرگی نگردد نهان
پسا دوران جمشید شاه در زمانی که ملت اسیر دوران پر درد و رنج ضحاک ماردوشی شد که جوانان میهن را قربانی و خوراک مارهای اهریمنی اش می کرد تا به عمر نکبت بار خود ادامه دهد سرانجام کاوه آهنگر برخاست و به دادخواهی درفشش را برکشید و او و مردم به دنبال فریدون از تبار جمشید رفتند و ضحاک را به زیر کشیدند و در کوهپایه دماوند به بند کشیدند و تاج کیانی شاهنشاهی بر سر فریدون پاک سرشت که از تبار جمشیدشاه پیشین بود نهادند و نور بر تاریکی پیروز شد حقیقتا #فردوسی_بزرگ جزو انسان هایی است در تاریخ ما که نه تنها مرگ به مفهوم نیستی و خط پایان ندارند بلکه روز به روز "زنده تر" می شوند ... #پاینده_ایران #جاویدشاه