#تاريخ_معاصر_ايران (173)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan#حافظه_تاريخي#فصل_چهارم#حاکميت_محمدرضاشاه نقش ساواک
در اينجا براي اجتناب از طولانيشدن، به شکنجههاي رواني هم چون دادن بيخوابي، دادن اطلاعات دروغين به قصد اغفال و شکستن روحيه (و بعضا" از طريق مورس وحيد افراخته و نظاير آن در دور دوم دستگيري ...) و يا بردن به بالين دوستان کشته و يا شکنجه شده، نگهداري طولاني درسلول تک نفره، انواع تضييقات مربوط به توالت رفتن و بهداري و انوع فحشها و توهينهاي رکيک به فرد و ياکساني که فکر ميکنند مورد علاقه و احترام او هستند و نظايرآن، که در مورد تعداد زيادي از دستگيرشدهگان هم بکارگرفته ميشد، اشاره نميکنم.
اما فقط ميل دارم به يکي از شکنجههاي رواني رايج و آزاردهنده که همه دستگيرشدهگان کميته با آن آشنايند، اشاره کنم و آن شکنجه ديگري و شنيدن مداوم فريادهاي گوشخراش شکنجهگران به همراه فرياد و ناله شکنجهشوندهگان بود (اعم از زن و مرد و پيرو جوان، روز يا شب) که حاکي از فراگيرشدن شکنجه و گستره مبارزه بود. شماري ازآنها را ميتوانستي در راهروها، و يا در کنار ميلههاي فلکه با پاهاي آش ولاش شده و احيانا" با دستبند، از زيرچشمبند بهبيني.
اوج اين شکنجه رواني به هنگامي بود که خودت پشت اتاق تمشيت برده ميشدي و در انتظار ميماندي تا پس از شنيدن فريادهاي شکنجه ديگران نوبتات فرا برسد. البته بايد آماده ميبودي که در همان پشت در هم با مشت و لگد و فحشهاي رکيک به مثابه پيش غذا از تو پذيرائي کنند. نبايد فراموش کرد در آن سالها به هرکس که در کوچه و خيابان مشکوک ميشدند و کم نبودند چنين افرادي، ابتدا يک فصل کتک مفصل ميخوردند تا معلوم شود چه کاره است و درچنتهاش چه دارد. اين فرد دستگيرشده و چه بسا بيخبر از همهجا بود که در زير کتک بايد ثابت ميکرد که هيچ کاره است و کم نبودند کساني که به دنبال دستگيري يک فعال سياسي، شماري از دوست وآشنايان و فاميلها و نزديکاناش نيز دستگير ميشدند.
گويي شعار عملي کميته چيها اين بود: صد نفر را صيد کن و شکنجه بده، تاشايد يک نفر به قلابت گيرکند. آري! اينجا کميته مشترک بود در قلب شهر چند ميليوني تهران که هر لحظه دربهاي آهني آن باز و بسته ميشد و روزانه دهها و گاهي صدها نفر دستگير و به درون آن آورده ميشدند. در اينگونه مواقع نعره بازجوها و ضجههاي شکنجه، يک لحظه قطع نميشدند و اضطراب ناشي ازضربههاي محتمل به سازمانهاي مبارز و رنج شکنجهشوندهگان براي ما زندانيان، به راستي بسيار دردآور بود.» (تقي روزبه: وقتي کرکسها به پرواز درمي آيند!)
بنابراين شکنجههاي جنايتکاران ساواک که به فرمان مستقيم
محمدرضاشاه انجام ميگرفت را میتوان در اينجا فهرست بندي کرد:
1. دستبند زدن قپاني
2. سوزن به زير ناخن فروکردن
3. آويزان کردن و بدن را سوزاندن
4. برق وصلکردن به بدن(شوک الکتريکي)
5. بيخوابي اجباري با صوت و نور شديد به زنداني
6. دستگاه آپلو بستن به سر
7. محروم کردن زنداني از نور طبيعي براي از دست دادن زمان
8. خوراندن ادرار به جاي آب آشاميدني
9. کشيدن موي سر
10. در سرما برهنهکردن زنداني
11. سوزاندن موي بدن با فندک
12. خاموشکردن سيگار روشن در روي بدن زنداني
13. در آب انداختن زنداني
14. ساعتها سرپا نگه داشتن زنداني
15. سيلي زدن
16. لگد زدن
17. کابل زدن (شلاق) به زير پا، روي سر و پشت
18. فروکردن سر زنداني در حوض آب
19. خواباندن زنداني روي اجاق
20. نشستن روي زنداني و سوزاندن پشت او
21. زدن در حالت بسته به صليب؛
22. توپفوتبالکردن زنداني
23. «جوجهکردن» در اين روش فرد را در حالي که دست و پاهايش از عقب به هم بسته شده با زنجير از سقف آويزان ميکنند.
ادامه دارد