آمین

#نوذر_پرنگ
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
Forwarded from اتچ بات
▪️
داد و بی‌داد...

#کورش_یغمایی بزرگ ترانه‌ای خوانده به روایتی از #نوذر_پرنگ با زمینه‌های فولک که اسمش هست: «تفنگ دسته نقره»

از زمان شنیدنش تا امروز، در نظرم توامان قصه‌گوترین، قدرتمندترین، درست‌ترین، حماسی‌ترین، معترض‌ترین، تکان‌دهنده‌ترین، حز‌ن‌انگیز ترین و عاشقانه‌ترین ترانه‌ی دوران‌ است.
و مگر تکرار شدنی‌ست و می‌شود این همه حرف گفته و ناگفته‌ی یک ملت را بی کم و کاست توی چهار بیت، این‌طور زیبا و دل‌کش جا داد:

میگن اسبت رفیق روز جنگه
مو می‌گویم از او بهتر تفنگه
سوار بی تفنگ قدرت نداره
سوار وقتی تفنگ داره سواره
تفنگ دست نقره‌م را فروختم
برا یارم قبای ترمه دوختم
فرستادم برایم پس فرستاد
تفنگ دست نقره‌م داد و بیداد...

امروز گفتگوی #میلاد_عظیمی را با #سایه در پیرِ پرنیان‌اندیش دوره می‌کردم. دیدم #ابتهاج هم همین‌ها را توی این ترانه دیده:

«سایه شدیداً متاثر شده و به گریه افتاده است. با حزن و درد و دریغی بیت دوم را خواند!:

به نظر من این دردناک ترین شعر فارسیه؛ می‌دونید که برای عشایر تفنگ چه ارزشی داره، وانگهی می‌گه تفنگ دسته نقره‌م؛ دیگه اوج ارزش و اهمیت تفنگو می‌رسونه؛ حالا این تفنگو فروخته و برای دلبر قبای ترمه خریده، اونهم پس فرستاده؛ شما بی کسی این آدمو تصور کنید؛ "تفنگ دسته نقره‌م داد و بیداد"
(دوباره می‌زند به گریه!)

به نظر من این دو بیت هزار بار از شعر حافظ موثرتره... خسرالدنیا و الاخره همینه دیگه.
شعر فردوسی نمی‌رسه به پای این دو بیت...اصلن این شعر تجسم درده؛ تجسّم خسرالدنیا والاخره است... حافظ هم نتوسته؛ " کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد" به این شعر نمی‌رسه...
«تفنگ دسته نقره‌م، داد و بیداد»

لحن ساده و عمیق دردی که تو ترانه‌های محلی وجود داره، به خاطر اینه که اونا نمی گ‌خواستن " هنر" به وجود بیارن. اونا درد خودشونو گفتن. فرق اینه. این زبان مردم عادی این سرزمینه...

این ادبای اتوکشیده، نمی‌تونن وارد این فضاها بشن... فورن دوتا قصیده برات می‌خونن. البته حرف من انکار بزرگان شعر فارسی نیست. اما خُب این آدم عامی می‌خواسته دردشو بگه و درنمونده بلکه توفیق کامل پیدا کرده؛ نه معانی می‌دونسته نه بیان. اینها سرمشق هنری آدمند... واقعن ماها نمی‌تونیم به اینها برسیم چون هنوز موازین ادبی و این پرت وپلاها تو گردن ِ ماست...»


#تک_ترانه
#روزانه
@aminhaghrah