آمین

#فیه_ما_فیه
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
آمین
Photo
▪️
مولانا، اسلام آوردن #عمر، بریدن سر پدر و باقی قضایا...


مولوی، در فیه ما فیه، از مسلمان شدن عمربن خطاب روایتی آورده و همان را شاهد درس‌گفتارش کرده که مساله‌ بسیار دارد!

در حکایت پیر بلخ، عمر که در عهد نامسلمانی‌ش به رجولیتِ آمیخته به شجاعت و خشونت شهره بود، روزی خواهرش را در خانه می‌بیند که قرآن می‌خواند. خشمگین می‌شود و وعده می‌دهد که سر از تن محمدبن عبدالله جدا می‌کند. پس با شمشیر برهنه به قصد قتال عزم مسجد پیامبر می‌کند. در بدو ورود اما تیری از نور بر قلبش وارد می‌شود و از هوش می‌رود و پس از بیداری در محضر محمد، اسلام می‌آورد. بعد عهد می‌کند از این پس سرِ هرکس‌ را که بر رسالت پیامبر اسلام‌ شبهه کند، در لحظه از تنش جدا ‌کند.
طبق این روایت عمر از مسجد خارج می‌شود و ناگاه پدرش را می‌بیند. پدر به تغییر دین او معترض می‌شود و او هم در دم سر از تنش جدا می‌کند!

در آخر مولانا از این روایت نتیجه می‌گیرد و پند می‌‌دهد که قصد و ‌نیت هرچه باشد، در نهایت کارها همه آن شود که او (خدا) خواهد...


نکته‌ی اول این‌که این روایت در هیچ سند تاریخی نیامده (نه در سیره ابن هشام، نه در حلیه‌الاولیا، نه در تاریخ ابن الاثیر و...) و هیچ کس نمی‌داند مرجع مولانا برای انتساب این فعل غریب و هولناک به عُمر (که بعد خلیفه‌ی مسلمانان شد) کی و کجا بوده است! پی‌جوی ماجرا شدم‌. دیدم #بدیع_‌الزمان_فروزانفر هم که خودش مصحح نسخه‌ای بوده که نشر امیرکبیر چاپ کرده، با سند، این روایت را ناصحیح دانسته. ضمن این که گویی خطٓاب، پدر عمر، پیشتر از اسلام آوردنِ پسر مرده بوده!

از این تاریخ‌سازی عجیب که بگذریم آن‌چه که بر حیرت می‌افزاید نامشخص بودن انگیزه‌ی مولانا از طرح این روایت است. برفرضِ صحت وقوع ماجرا، اگر او این کارِ عمر را نشانه‌ای از ایمان می‌داند وای بر اهل ایمان. اگر که نه، این داستان را خودش ساخته و مستمسکی کرده برای طرح و بسط آرا و ایده‌های عرفانی‌ش، وای بر اهل عرفان! اصلن اگر به صحت واقعه هم یقین داشته، این همه قصه و حکایت! واقعن از این داستان خوفناک‌تر، خشن‌تر و ضداخلاقی‌تر نبود که با آن بتوان به خلق‌الله درس مسلمانی داد؟

#روزانه
#مولانا
#فیه_ما_فیه
@aminhaghrah
▪️
این غریب‌ترین و شورانگیزترین روایتی‌ست که از #عشق خوانده‌ام:

"صیادان ماهی را یکبار نمی‌کِشند‌. چنگال در حلقوم چون رفته باشد پاره می‌کِشند تا خونش می‌رود و سُست و ضعیف می‌گردد بازش رها می‌کنند و همچنین باز می‌کشند تا به کلی ضعیف شود.

چنگال عشق چون در کام آدمی می‌افتد حق تعالی او را به تدریج می‌کشد که آن قوت‌ها و خون‌های باطل که دروست پاره پاره ازو برود که اِنٓ الله یَقبضُِ وَ یَبسُطُ..."


#مولانا
#فیه_ما_فیه
@aminhaghrah
گفت: پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورَد. خود را در آب می دید و می رمید. او می پنداشت که از دیگری می رمد. نمی دانست که از خود می رمد!

همه اخلاق بد از ظلم و کین و حسد و حرص و بی رحمی و کبر چون در توست، نمی رنجی؛ چون آن را در دیگری می بینی، می رمی و می رنجی.

[ #روایت | #فیه_ما_فیه | #مولانا ]

@aminhaghrah