•
هرچی سیایه، ریش آقایه؟!دربارهی ماجرای
#حاجی_فیروز و بحثهای درگرفته پیرامون ماهیت این کاراکتر نمایشی در فرهنگ و سنت ایرانزمین، کوتاه عرض کنم که:
.
• یکم.
ارجاعات دوستان (که بسیاریشان اهل فرهنگ و قلم و اندیشهاند) به اظهارات جناب
#بیضایی در ویدئوی سخنرانی استنفورد، ۱۳۹۴، جهت اثبات نادرست بودن گمانه موهن بودن شخصیت سیاه، نامرتبط با قضیه است. اساسن بحثِ روز بر سر حاجی فیروزِ سیاهچردهی دمِ نوروز است نه شخصیت نمایشی غلامسیاه در نمایشهای کهن روحوضی! بیضایی هم اینجا دارد از نمایش
#طربنامه اش حرف میزند که بحث به موهن نبودن شخصیت سیاه در بازیهای نمایشی سنتی ایرانی از نظر او میکشد (البته برای داوری اینکه استدلالات بهرام بیضایی چقدر درست است باید سخنرانی را شنید و دید. و اینکه ایشان اینجا ستون ادلهاش را برپایهی فرضیات بنا کرده نه قطعیات!)
• دوم.
سالها پیش (۲۰۰۹) دکتر صدرالدین الهی گفتگویی داشت با دویچهوله دربارهی پیشینهی حاجی فیروز که اتفاقن طرف دیگر گفتگو با این رسانه بیضایی بود. الهی آنجا ضمن روایت خاطرهای، مخاطب را به نکتهی ظریف و مهمی ارجاع داده است:
"وقتی بچه بودم، مشکل دیگری با حاجیفیروز داشتم. آن زمان من به کودکستان برسابه میرفتم که خانمهای ارمنی آن را اداره میکردند. برای اولینبار آنجا پاپانوئل را دیدم. شبهای کریسمس پاپانوئل میآمد با اسباببازیهایش. هرکدام از ما را میگرفت و ماچ میکرد و روی زانویش مینشاند و یک اسباببازی دستمان میداد. من همیشه حرص میخوردم با این رفیقهای ارمنی که آخر شما چه جوری پاپانوئل دارید؟ حاجیفیروز ما سیاه است و لباس قرمز تناش است و هیچ چیزی هم به هیچکس نمیدهد. همینطور میچرخد و میرقصد. یک چیزی هم [از ما] میگیرد!"
فکر میکنم واضح است و توضیح بیشتر نمیخواهد!
• سوم
برای داوری شخصیت سیاه دم نوروز یا همان حاجیفیروز که برساختهی فرهنگ ایرانیست، به نظرم نیاز نیست راه دوری برویم. خودش خودش را دارد به مخاطبینش میشناساند و ادعای دیگری هم ندارد:
"ارباب خودم سلام و علیکم...."
توجه بفرمایید "ارباب!"
•چهارم.
این یک ضربالمثل گیلکیست:
"هرچی سیایه، ریش آقایه؟!"
هرچه سیاه است ریش آقاست؟!
دارد به ما تذکر میدهد سطحی نگر نباشیم و کمی خردمان را به کار بگیریم. چیزها و شخصیتها و پدیدهها را بر مبنای ظواهرشان با هم یککاسه نکنیم. سیاهها و سیاهیها را بیشتر!
#روزانه@aminhaghrah