🔻مجموعه «سرودهای مبارزه » را گوش میدهم. از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷. این یکی را کم شنیده ایم. «گُل مینا» را.
متن این ترانه را «سعید سلطان پور» در زندان نوشت به بهانهی کشته شدن دانشجوی مبارز/ بانوی جوان «مینا رفعتی» در سال ۱۳۵۵ به دست ماموران دستگاه امنیت پهلوی. بعدتر «مهرداد موجی» (باران) آهنگش را ساخت و مثل خیلی دیگر از این سرودها «
داوود شراره
ها» از گروه کُرِ دانشجویان واشنگتن خواند.
از ویژه گیهای این ترانه که خوشاینداش میکند، زمستان گریزی ست. و اینکه به پایان شب و طلوع بهارِ امید می دهد.
دارد میخواند...
از درون شب تار، می شکوفد گل صبح
خنده بر لب، گل خورشید کند، جلوه بر کوه بلند
نیست تردید زمستان گذرد
وز پیاش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بیگمان میآید
در گذرگاه شب تار، به دروازۀ نور
گل مینای جوان
خون بیفشانده تمام
روی دیوار زمان
لاله
ها نیز نهادند به دل، همگی داغ سیاه
گرچه شب هست هنوز، با سیهچنگ بر این بام آونگ
آسمان غرق ستاره است و لیک
آسمان غرق ستاره است هنوز
خوشه
ها بسته ستاره گل گل
خوشۀ اختر سرخ
با تپشهای سترگ
عاقبت کورۀ خورشید گدازان گردد...
#ترانه#سرود_مبارزه#سعید_سلطانپور#داوود_شراره_ها@aminhaghrah