بخوانیم شعری زیبا از
#ویسلاوا_شیمبوریسکابا دیکلمه ی
#سعید_زارع_محمدی :
@aloonaksherI prefer movies.
I prefer cats.
I prefer the oaks along the Warta.
I prefer Dickens to Dostoyevsky.
I prefer myself liking people
to myself loving mankind.
I prefer keeping a needle and thread on hand, just in case.
I prefer the color green.
I prefer not to maintain
that reason is to blame for everything.
I prefer exceptions.
I prefer to leave early.
I prefer talking to doctors about something else.
I prefer the old fine-lined illustrations.
I prefer the absurdity of writing poems
to the absurdity of not writing poems.
I prefer, where love's concerned, nonspecific anniversaries
that can be celebrated every day.
I prefer moralists
who promise me nothing.
I prefer cunning kindness to the over-trustful kind.
I prefer the earth in civvies.
I prefer conquered to conquering countries.
I prefer having some reservations.
I prefer the hell of chaos to the hell of order.
I prefer Grimms' fairy tales to the newspapers' front pages.
I prefer leaves without flowers to flowers without leaves.
I prefer dogs with uncropped tails.
I prefer light eyes, since mine are dark.
I prefer desk drawers.
I prefer many things that I haven't mentioned here
to many things I've also left unsaid.
I prefer zeroes on the loose
to those lined up behind a cipher.
I prefer the time of insects to the time of stars.
I prefer to knock on wood.
I prefer not to ask how much longer and when.
I prefer keeping in mind even the possibility
that existence has its own reason for being.
#Wislawa_Szymborska / poland
From "Nothing Twice", 1997
Translated by: S.Baranczak & C.Cavanagh
@aloonaksherاحتمالات
سینما را ترجیح میدهم.
گربهها را ترجیح میدهم.
درختان بلوط کنار رود وارتا را ترجیح میدهم.
دیکنز را بر داستایفسکی ترجیح میدهم.
خودم را که آدمها را دوست دارد،
بر خودم که بشریت را دوست دارد، ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم نخ و سوزن آماده دمِ دستم باشد،
رنگ سبز را ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم نگویم که
همه اش تقصیر عقل است.
استثناها را ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم زودتر بیرون بروم.
ترجیح میدهم با پزشکان، دربارهی چیزهای دیگر صحبت کنم.
تصویرهای قدیمیِ راه راه را ترجیح میدهم.
مزخرف بودن شعر نوشتن را
به مزخرف بودن شعر ننوشتن ترجیح میدهم.
در روابط عاشقانه،
جشنهای بیمناسبت را ترجیح میدهم،
برای این که هر روز جشن گرفته شود.
اخلاقگرایان را ترجیح میدهم،
آنهایی را که هیچ وعدهای نمیدهند.
مهربانیِ حسابشده را
به اعتمادِ بیشازحد ترجیح میدهم.
منطقهی غیرنظامی را ترجیح میدهم.
کشورهای اشغالشده را بر کشورهای اشغالکننده ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم به هر چیزی، کمی شک بکنم.
جهنمِ بینظمی را بر جهنمِ نظم ترجیح میدهم.
قصه های برادران گریم را بر اخبار صفحهی اول روزنامهها ترجیح میدهم.
برگهای بدون گُل را بر گُلهای بدون برگ ترجیح میدهم.
سگهایی که دُمشان بریده نشده را ترجیح میدهم.
چشمهای روشن را ترجیح میدهم،چرا که چشمهای خودم تیرهاند.
کشوهای میز را ترجیح میدهم.
چیزهای زیادی را که در اینجا از آنها نامی نبردهام،
به چیزهای زیادی که خودم ناگفته گذاشتهام ترجیح میدهم.
صفرهای آزاد را به صفرهای بهصفشده برای عدد شدن، ترجیح میدهم.
تعیین زمان توسط حشرات را به تعیین زمان توسط ستارهها ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم بزنم به تخته!
ترجیح میدهم نپرسم تا کِی و کِی.
ترجیح میدهم حتی این امکان را درنظربگیرم
که دنیا به یک دلیلی بهوجود آمده است.
#ویسلاوا_شیمبورسکا/لهستان
برگردان:
#شهرام_شیدایی "
#آدمها_روی_پل "چوکا چکاد ، نشر مرکز
@aloonaksher