نگاهمان به ادبیات وامدار از نگاه مرحوم هاشمینژاد بوده: «ادبیات تیول کسی نیست». خودمان را مدیون و ممنون خیلیها دانستهایم اما آزادی اندیشهمان را به رغم محدودیتهای زیاد حفظ کردهایم. خواستهایم حرف بزنیم. معتقدیم آینده از آنِ کسانی است که حرف میزنند و قوی و آزادمنشانه حرف زدن، جای پای ما را در آینده محکم میکند. وقتی برای گفتن دغدغههایمان به ادبیات پناه آوردیم میدانستیم کار سختی پیش رو داریم. از یک طرف مخاطبی بود که ناگزیریم از داشتنش و از طرف دیگر محدودیتها و خط قرمزها بودند. اگر دغدغۀ مخاطب دغدغۀ ما نباشد حرفهایمان پوچ خواهد بود و اگر نتوانیم مخاطب را با دغدغۀ خودمان همراه کنیم، سهمی از ادبیات نخواهیم برد و به گمانم هدف مقدس رشد دادن که رسالت ادبیات است هم محقق نخواهد شد. برای خودمان سانسوری نگذاشتیم جز اینکه اخلاق را جدی بگیریم، شعار ندهیم و به ورطۀ زردی و میانمایگی نیفتیم. کار را بر خودمان سخت گرفتیم تا نتیجه کمترین نشتی را داشته باشد.