شعر ، ادبیات و زندگی

#مرتضا
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
شعر ، ادبیات و زندگی
Video
برای سیاوش کوچک

از عموهایت

#مرتضا ( #کیوان )برایِ من واقعأ یک انسان نمونه بود. یک انسانِ فوق العاده... من هیچ وقت نتوانستم دردش را فراموش کنم. هیچ وقت. هر دردی برای آدمی زاد کهنه می شود. مرگِ مادر، مرگِ پدر. ولی هیچ وقت غمِ او برایم کهنه نشده است. همیشه مثل این است که حادثه همین امروز اتفاق افتاده است.
نه به خاطرِ آفتاب نه به خاطرِ حماسه
به خاطرِ سایه یِ بامِ کوچک اش
به خاطرِ ترانه ئی
کوچک تر از دست هایِ تو
نه به خاطرِ جنگل ها نه به خاطرِ دریاها
به خاطرِ یک برگ
به خاطرِ یک قطره
روشن تر از چشم هایِ تو...
نه به خاطرِ دیوارها ـــ به خاطرِ یک چپــر
نه به خاطرِ همه انسان‌ها ـــ به خاطـرِ نوزادِ دشمن‌اش شاید
نه به خاطرِ دنیا ـــ به خاطــرِ خانه‌ی تو
به خاطرِ یقینِ کوچک ات
که انسان دنیائی‌ست
به خاطرِ آرزوی یک لحظه‌ی من که پیشِ تو باشم
به خاطرِ دست‌های کوچک ات در دست‌های بزرگِ من
و لب‌های بزرگِ من
بر گونه‌های بی‌گناهِ تو
به خاطرِ پرستوئی در باد، هنگامی که تو هلهله می‌کنی
به خاطرِ شب نمی بر برگ، هنگامی که تو خفته‌ای
به خاطرِ یک لب خند
هنگامی که مرا در کنارِ خود ببینی
به خاطرِ یک سرود
به خاطرِ یک قصه در سردترینِ شب‌ها تاریک‌ترینِ شب‌ها
به خاطرِ عروسک‌هایِ تو، نه به خاطرِ انسان‌هایِ بزرگ
به خاطرِ سنگ‌فرشی که مرا به تو می‌رساند، نه به خاطرِ شاه‌راه‌هایِ
دوردست
به خاطرِ ناودان، هنگامی که می‌بارد
به خاطرِ کندوها و زنبورهای کوچک
به خاطرِ جارِ سپیدِ ابر در آسمانِ بزرگِ آرام
به خاطـــــــرِ تو
به خاطـــــرِ هر چیزِ کـــوچک هـــــر چیـــــزِ پاک برخاک افتــادند
به یـــــاد آر
عموهای ات را می‌گـــویم
از مرتضـــــا سخن مـی‌گویم.

ازدفترِ : هوای تازه • 1334
مجموعه آثارِ زنده یاد #احمد_شاملو
دفترِ یکُم • شعرها• صفحه یِ : 232

https://t.center/alahiaryparviz38
🌈🌈🌈

"شاعر ملی ما"
#مجید_نفیسی
(بخش_دوم)

در سال ۱۳۳۶، شاملو «هوای تازه» را انتشار داد که به یکباره نام او را پراکند و زمینه را برای تبدیل او به یک شاعر ملی، فراهم کرد. در این کتاب، ما به شعر «#مرگ_نازلی» برمی‌خوریم که شاید به تنهائی نقشی مهم در گسترش محبوبیت شاملو بازی کرد. شاملو در مجموعۀ «کاشفان فروتن شوکران» که پس از انقلاب چاپ شد، این شعر را به «#مرگ_وارتان» تغییر داده و آن را به وارتان سالاخانیان تقدیم کرده است. وارتان از اعضای ارمنی حزب توده بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد، دستگیر شده و می‌گویند به دست سرهنگ زیبائی، یکی از همکاران تیمور بختیار، فرماندار حکومت نظامی تهران، زیر شکنجه، جان داد. چند سال پیش از یک دوست ارمنی شنیدم که واژۀ #وارتان به معنای #گل_سرخ است و با واژۀ «ورد» که در شاهنامۀ فردوسی آمده، هم ریشه می‌باشد. در واقع به خاطر نزدیکی ارمنیان و ایرانیان در زمان پارتیان بسیاری از واژه‌های فارسی میانه، وارد زبان ارمنی شده که تا امروز هم پابرجاست. به هرحال من نمی‌دانم آیا شاملو از معنای واژۀ «وارتان» آگاه بوده یا نه، اما شعر «مرگ نازلی» به نحو روشنی این ارتباط را نشان می‌دهد چرا که در آن واژه‌های «یاس» و «بنفشه» آمده و شاعر امید گل دادن «یاس پیر» و مژده دادنِ «بنفشه» از شکسته شدن زمستان و آمدن بهار را می‌دهد. شاملو در کنار شعر «مرگ نازلی» که برای وارتان سالاخانیان سروده، شعر #از_عموهایت را برای #مرتضا_کیوان و شعر «عشق عمومی» را به یاد نخستین دستۀ افسران تیرباران شدۀ توده‌ای، شعر «مرثیه» را به یاد دسته دوم افسران توده‌ای، شعر «ساعت اعدام» را برای سرهنگ سیامک، سروده است. مرتضا کیوان، رابط حزب توده با سازمان نظامی آن بود و برخلاف بسیاری از زندانیان توده‌ای که به سفارش حزب ندامت‌نامه نوشته و آزاد شدند، بر سر عقیدۀ خود ماند و تیرباران شد.
شاملو در کتاب «کاشفان فروتن شوکران» که پس از انقلاب درآمد، شعر «خطابه تدفین» را که عنوانش از یکی از مصراع‌های آن گرفته شده به خسرو روزبه تقدیم کرده است. روزبه مسئول سازمان نظامی حزب توده بود و در سال ۱۳۳۷ تیرباران شد و به صورت مظهر مقاومت از سوی حزب توده درآمد. اما هنگامی که پس از انقلاب، اسنادی افشا شد که نشان می‌داد روزبه پیش از دستگیری، چند تن از جمله هشام لنکرانی، عضو حزب و محمد مسعود، روزنامه‌نگار مشهور را شخصاً ترور کرده، شاملو پیشکشی خود را از روزبه پس گرفت. من این سخن را از زبان شاملو در بخش «پرسش و پاسخ» پس از سخنرانی‌اش در دانشگاه برکلی، شنیدم. (صبح همان روز، من خود، در حضور شاملو و آیدا در همان سالن مقالۀ «چهرۀ زن در شعر احمد شاملو» را خوانده بودم).
شاملو همیشه با جنبش آزادیخواهانۀ مردم همراه بود. هنگامی که در اواخر دهۀ ۴۰، جنبش مسلحانه در ایران شکل گرفت و تا اعتلای انقلابی ۵۷--۵۶ ادامه یافت، و هرچند وقت یک بار ما شاهد کشته شدن چریک‌ها و مجاهدین در خیابان یا میدان تیر بودیم، این #احمد_شاملو بود که با نوشتن شعرهائی به ستایش این مبارزان برمی‌خاست بدون این که نامی از آنها ببرد. فقط پس از انقلاب بود که او در کتاب «کاشفان فروتن شوکران» نام این افراد را بر بالای شعرها گذاشت و معلوم شد که او «سرود ابراهیم در آتش» را به یاد مجاهد خلق، #مهدی_رضائی، شعر «شبانه» را به یاد گروه محمد حنیف‌نژاد، «شبانه»ی دیگری را به یاد تیرباران شده‌گان اسفند ۱۳۵۰، «شکاف» را به یاد خسرو گلسرخی و شعر «میلاد آنکه عاشقانه بر خاک مُرد» را به یاد #احمد_زیبرم، فدائی خلق سروده است. خبر درگیری و کشته شدن زیبرم در آن هنگام به تفصیل از سوی خبرنگاران روزنامه کیهان در این نشریه منتشر شده و از او چهره‌ای چه‌گوارائی ساخته بود.

https://t.center/alahiaryparviz38