🌈🌈🌈 "شاعر ملی ما"
✍ #مجید_نفیسی(بخش_دوم)
در سال ۱۳۳۶، شاملو «هوای تازه» را انتشار داد که به یکباره نام او را پراکند و زمینه را برای تبدیل او به یک شاعر ملی، فراهم کرد. در این کتاب، ما به شعر «
#مرگ_نازلی» برمیخوریم که شاید به تنهائی نقشی مهم در گسترش محبوبیت شاملو بازی کرد. شاملو در مجموعۀ «کاشفان فروتن شوکران» که پس از انقلاب چاپ شد، این شعر را به «
#مرگ_وارتان» تغییر داده و آن را به وارتان سالاخانیان تقدیم کرده است. وارتان از اعضای ارمنی حزب توده بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد، دستگیر شده و میگویند به دست سرهنگ زیبائی، یکی از همکاران تیمور بختیار، فرماندار حکومت نظامی تهران، زیر شکنجه، جان داد. چند سال پیش از یک دوست ارمنی شنیدم که واژۀ
#وارتان به معنای
#گل_سرخ است و با واژۀ «ورد» که در شاهنامۀ فردوسی آمده، هم ریشه میباشد. در واقع به خاطر نزدیکی ارمنیان و ایرانیان در زمان پارتیان بسیاری از واژههای فارسی میانه، وارد زبان ارمنی شده که تا امروز هم پابرجاست. به هرحال من نمیدانم آیا شاملو از معنای واژۀ «وارتان» آگاه بوده یا نه، اما شعر «مرگ نازلی» به نحو روشنی این ارتباط را نشان میدهد چرا که در آن واژههای «یاس» و «بنفشه» آمده و شاعر امید گل دادن «یاس پیر» و مژده دادنِ «بنفشه» از شکسته شدن زمستان و آمدن بهار را میدهد. شاملو در کنار شعر «مرگ نازلی» که برای وارتان سالاخانیان سروده، شعر
#از_عموهایت را برای
#مرتضا_کیوان و شعر «عشق عمومی» را به یاد نخستین دستۀ افسران تیرباران شدۀ تودهای، شعر «مرثیه» را به یاد دسته دوم افسران تودهای، شعر «ساعت اعدام» را برای سرهنگ سیامک، سروده است. مرتضا کیوان، رابط حزب توده با سازمان نظامی آن بود و برخلاف بسیاری از زندانیان تودهای که به سفارش حزب ندامتنامه نوشته و آزاد شدند، بر سر عقیدۀ خود ماند و تیرباران شد.
شاملو در کتاب «کاشفان فروتن شوکران» که پس از انقلاب درآمد، شعر «خطابه تدفین» را که عنوانش از یکی از مصراعهای آن گرفته شده به خسرو روزبه تقدیم کرده است. روزبه مسئول سازمان نظامی حزب توده بود و در سال ۱۳۳۷ تیرباران شد و به صورت مظهر مقاومت از سوی حزب توده درآمد. اما هنگامی که پس از انقلاب، اسنادی افشا شد که نشان میداد روزبه پیش از دستگیری، چند تن از جمله هشام لنکرانی، عضو حزب و محمد مسعود، روزنامهنگار مشهور را شخصاً ترور کرده، شاملو پیشکشی خود را از روزبه پس گرفت. من این سخن را از زبان شاملو در بخش «پرسش و پاسخ» پس از سخنرانیاش در دانشگاه برکلی، شنیدم. (صبح همان روز، من خود، در حضور شاملو و آیدا در همان سالن مقالۀ «چهرۀ زن در شعر
احمد شاملو» را خوانده بودم).
شاملو همیشه با جنبش آزادیخواهانۀ مردم همراه بود. هنگامی که در اواخر دهۀ ۴۰، جنبش مسلحانه در ایران شکل گرفت و تا اعتلای انقلابی ۵۷--۵۶ ادامه یافت، و هرچند وقت یک بار ما شاهد کشته شدن چریکها و مجاهدین در خیابان یا میدان تیر بودیم، این
#احمد_شاملو بود که با نوشتن شعرهائی به ستایش این مبارزان برمیخاست بدون این که نامی از آنها ببرد. فقط پس از انقلاب بود که او در کتاب «کاشفان فروتن شوکران» نام این افراد را بر بالای شعرها گذاشت و معلوم شد که او «سرود ابراهیم در آتش» را به یاد مجاهد خلق،
#مهدی_رضائی، شعر «شبانه» را به یاد گروه محمد حنیفنژاد، «شبانه»ی دیگری را به یاد تیرباران شدهگان اسفند ۱۳۵۰، «شکاف» را به یاد خسرو گلسرخی و شعر «میلاد آنکه عاشقانه بر خاک مُرد» را به یاد
#احمد_زیبرم، فدائی خلق سروده است. خبر درگیری و کشته شدن
زیبرم در آن هنگام به تفصیل از سوی خبرنگاران روزنامه کیهان در این نشریه منتشر شده و از او چهرهای چهگوارائی ساخته بود.
https://t.center/alahiaryparviz38