کسی هَرگز در اَنبوهِ این گورستانِ عاصی و اَفسرده خواب نیست! زیرا هیچ رودخانهای بر بسترِ رودی دیگر آرام نخواهد گرفت اینجا ... حَوالیِ فُصول شَهیدان با کفن یا تابوت به خاک نَرفتهاَند و زمان فقط مَدفون است رَفیقان بَذرِ تا اَبَد ماندِگاراَند : لَمیده در گهوارهیِ زمین حَتّا عُریان در برابرِ سایههایِ بیعبور و زیباتر از هُجومِ باران یا لَمسِ آفتاب آری ! یارانِ مان به وقتِ سَنگر و ستاره بازخواهند گشت و با بالهایِ تَلخونِ شان حماسه یا عشق را تکرار خواهند کرد