صدور بیش از ۳۸ سال زندان برای سعید تمجیدی از معترضان آبان ۹۸
شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب تهران سعید تمجیدی از معترضان آبان ۱۳۹۸ را به بیش از ۳۸ سال زندان محکوم کرده است.
بنا بر رای صادره از سوی این شعبه که به امضاء قضات مهدی احمدپور و حسن خلیلی خسروشاهی رسیده، سعید تمجیدی ۳۱ ساله به اتهامات اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی، مشارکت در تحریق و تخریب اموال عمومی موسسه مالی و اعتباری ملل و بانک مهر اقتصاد به قصد اخلال در نظم و امنیت جامعه، مقابله با نظام و حکومت اسلامی و خروج غیر قانونی از کشور مجموعا به ۳۸ سال و ۹ ماه زندان محکوم شده است.
سعید تمجیدی پیشتر توسط ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم شده بود اما این حکم در دیوان عالی کشور نقض و برای رسیدگی مجدد به شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب ارجاع شد..
با گذشت ۱۷ روز از اعتصاب غذای خشک آرمیتا پاویر، این زندانی سیاسی در زندان تبریز در تماسی از زندان به نزدیکانش گفت خود را برای هر اتفاقی آماده کنند، چرا که این بار کوتاه نخواهد آمد و وضعیت جسمیاش در شرایطی است که بدنش سرم اجباری را نیز پس زده است.
جمهوری اسلامی پس از بیش از یکسال از به قتل رساندن جوانان ، آزار خانوادهها، بازداشت و بیکار کردن آنها، حالا با برخی از خانوادههای جانباختگان راه آزادی تماس گرفته که بیایید به شما دیه بدهیم!!
بیایید معامله کنید و پول خون فرزندانتان را که کشتیم بگیرید! چقدر بیشرم و بیحیا!
پاسخ برخی از خانوادههای دادخواه را در تصاویر ببینید.
پنج شنبه پنج بهمن اولین سالگرد مادر و رفیق همراهم، مادر #صغری_شرف_الدین را در شرایطی برگزار کردیم که زنان زندانی سیاسی_ عقیدتی اوین در اعتراض به اعدامهای اخیر و برای «توقف اعدام»، روز پنجشنبه پنجم بهمنماه، در اعتصاب غذای عمومی بسر می برند. سال گذشته در چنین روزهایی کنار زنان زندانی، اولین مراسم یادبود را برای مرگ مادرم کنار هم برگزار کردیم و شور و همبستگی نابی را تجربه کردم. گویی مرگ و سالگرد مادرم هم به شکلی به زندانیان ارتباط پیدا می کند. مادری که سالهای زیادی از زندگیش را پشت درب زندانها پیگیر شرایط من و همراه مادران اعدامی در گلزار خاوران و بهشت زهرا گذرانده بود. همیشه گوش به زنگ اخبار زندان بود و قلبش با خبر هر اعدام زخم می خورد. امروز یکسال از خواب ابدی او می گذرد و من کنار مزارش همراه با زندانیان زندان اوین و خانواده #محمد_قبادلو، معترض اعدامی #انقلاب_مهسا و همه عزیزانی که زخم اعدام بر سینه دارند و همه خانواده هایی که عزیزانشان در خطر اعدام هستند، با فریاد #نه_به_اعدام همراه هستم.
باشد که یادبود مادرم به همراه یادبود هزاران عزیزی که با بغضی در سینه از کنارمان رفتند را در صبح آزادی با پایان یافتن کابوس زندان و اعدام برگزار کنیم.
اسم من ساریناست سارینا شیری ، من کشته شده ام ۹ ام مهر ، ۱۸ بهار و پاییز را دیده بودم که بر خاک رفتم ،از این دنیای غمناک رفتم . محصل بودم در دبیرستان نسیم کرمانشاه، پر از شور و عشق به زندگی بودم پر از امید به آفرینش دنیای متفاوت آزاد و بدون استبداد .با همین مشتهای کوچکم در اعتراضات جوانرود با دوستانم شرکت کردم ، من دزدیده شدم ، شکنجه شدم من ترسیدم … گریه کردم ، به من تعرض شد و من کشته شدم …بعد از ده روز با فشار و ارعاب بدن بیجانم را به خانواده پس دادند و مرگم را خودکشی با پریدن از اتوبوس اعلام کردند وخانواده ام با بغض سکوت کردند و شدم یک هشتک #سارینا_شیری … و در انبوه هزارن خبر مرگ دیگر گم شدم ، میدانم غمگین شدی ، اما حافظه آدمهای غمگین قوی است ، برخیز و به یاد آر برای چه مشتهای کوچکم شکستند و نفسم بریده شده ، راه آزادی راه ماست. برای زن ، زندگی ، آزادی