💥💥💥 او هرگز زندگی نکرد، با مرگ زاده شد با مرگ زیست و با دستان بیرحم مرگ در اوج جوانی زندگی را که هرگز زندگی نکرده بود بدرود گفت...
در شهری زاده شد که فقر بر در و دیوارش هر روز آفتاب نزده رنگ فلاکت میپاشید
کودکی را با بار هر روزه بر دوش برای امرار معاش خانواده اش کودکی کرد
خیابانها را میشناخت خیلی بهتر از آنچه ما میشناسیمش.
خیابانها هر روز پاهای خسته اش و کمر خم شده اش از بار کار را همراهی میکردند.
کودکی را کودکی نکرد بسان تمام
#کودکان_کارنوجوانی را عاشق نشد بسان تمامی
#کودکان_کار جوانی را هم نزیست چون همان دستی که نان را از سفره اش میربود و بار را بر دوشش مینهاد اینبار گلوله را بر سینه اش نشاند...
غریبانه آمد و غریبانه هم رفت.
نه کسی برایش مویه ای خواند
نه خبرنگاری بسراغ خانواده اش رفت تا دردشان را ثبت کند
نه اشک و آه و فغانی بدرقه راهش شد
همچون میلیونها کودک کار دیگر در جهان بی هویت زیستن را زندگی کرد و ثمره تمام روزهای ربوده شده کودکی اش روانه حسابهای بانکی صاحبان سرمایه شد.
همانگونه رفت که
#اقبال_مسیحهمانگونه زیست که
#اقبال_مسیحهمانگونه برخاست که
#اقبال_مسیحنامش محسن بود محمدپور هفده ساله،
#کودک_کار به خیابان آمد برای پایان دادن به کار کودکان برای پایان دادن به سفره های خالی کارگران برای پایان دادن به رنجهای پدران و مادرانی با دستهای پینه بسته و کمرخمیده زیر بار زندگی....
گلوله را وسط سینه اش نشاندند همانگونه که وسط سینه
#اقبال_مسیح...
نامش را یادش را خاطره اش را هدفش را راهش را از یاد نبریم
#محسن_محمدپور را میگویم
#کودک_کار از
#خرمشهر جانباخته
#قیام_آبانسولماز اسکندری
https://t.center/alahiaryparviz38