در خواب خیابان
#لاهیجان
Канал
Книги
Искусство и дизайн
Персидский
@akabr_mirjafari
Продвигать
261
подписчик
33
фото
10
видео
114
ссылок
نوشتههای سید اکبر میرجعفری
در خواب خیابان
در خواب خیابان
:
یک شعر تازه تقدیم به پسرم
(این شعر را به پسرم تقدیم کردهام و من به سهم خود از او و همنسلانش عذرخواهم که قبل از به دنیا آمدنشان ما جهان را به گند کشیده بودیم.)
صبح در دیگ آرمانخواهی
نان رؤیا ترید میکردیم
ظهرْ خورشید واقعیت داشت
تشنه خود را شهید میکردیم
یک نفر جار زد که میباید
نان رؤیا برشتهتر باشد
بگذارید در تنور یقین
طبق فرمایش پدر باشد
نان رؤیا و قاتق تردید
لاجرم سد جوع میکردیم
شغلمان بود خویشتنخواری:
کار خود را شروع میکردیم
چرخ میخورد چرخ و با اين چرخ
مرد همسايهمان کفن میبافت
درمیآورد لقمهنان حلال
مردهای نامدار اگر مییافت
دل یک عده تازه و سرشار
از فیوضات ذکر یومیه بود
دل ما خشک، تشنه و محروم
خاک دریاچهٔ ارومیه بود
شب که میرفت شب که میآمد
چرخ میخورد چرخ ناچاری
عاقبت شد! تحولی رخ داد
اسب گاری شد اسب عصاری
می که در جام خویش میخندد
ابتدا غوره، میوهٔ تاک است
آه... افسوس میخورم که هنوز
مرد غمناک مرد غمناک است
شب تلخی است صبح بمباران
تو خرابی و خانه مخروبه است
گرچه از ما گذشت فهمیدیم
قاتق انقلاب مقلوبه است
یک نفر گفت: «من نمیفهمم
تا خدا هست، نان چرا باشد؟»
دخترم گفت: «نان مگر بايد
باب بیميلی شما باشد؟»
بعد باران گرفت و سيل آمد
رفت تا عمق درههای محال
دخترم نان واقعیت خورد
آب افتاد در تنور خیال
پسرم سفره را کنار گذاشت
همسرم چای تازهای دم کرد
تازهارباب از خدا پرسید:
اسب عصاریام چرا رم کرد؟
#سید_اکبر_میرجعفری
عکس از پسرم
#سید_مسیح_میرجعفری
(غروب تابستانی
#لاهیجان
)
https://www.instagram.com/p/C1O5VS8qDPm/?igsh=OTU1ODAwZWUxYg==
https://t.center/akabr_mirjafari