شهید احمد مَشلَب

#حلال
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
#خاطره ای از #شهید_احمد_مشلب
🗣از زبان سیده سلام بدرالدین
مادر شهید
+خاطرہ اے از شهید برامون تعریف میڪنید؟

_واقعا هر لحظہ و هر دقیقہ از زندگے با احمد خاطرہ هست.....
یادمہ ڪہ با اینڪہ من و احمد تو یڪ خونہ زندگے میڪردیم اما احمد عڪس من رو بہ دیوار اتاقش زدہ بود تا حضور من رو تو اتاقش حس ڪنه.
یا وقتے احمد با دوستانش بہ گردش میرفت و متوجہ میشد ڪہ من ازین شرایط ناراضے هستم فورا برمیگشت و درست بود ڪہ اون فرصت گردش و تفریح با دوستانش رو از دست میداد اما براے من خیلے با ارزش بود.....
یا حتے یادم هست ڪہ زمانے من بہ نزد یڪ طبیب سنتے رفتہ بودم و احمد بعد چند روز از من پرسید ڪہ آیا حالم خوب شدہ؟
با اینڪہ من ڪاملا موضوع رو فراموش ڪردہ بودم احمد یادش بود و این براے من ارزش داشت ڪہ او بہ من تا این حد توجہ داشت....
.
🔶🔹ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔸🔷
.
#احمد_مشلب
#خاطرات_سیده_سلام_بدرالدین
#عشق_احمد_به_مادرش
#در_محضر_مادر_شهید

#قرارگاه_فرهنگی_مجازی_شهیداحمدمشلب
@AhmadMashlab1995
🔖خاطرات سیده سلام بدرالدین
#خوابی_از_شهیداحمدمشلب
🔹❤️🔹❤️🔹❤️🔹❤️
🔹
او همیشہ با من دربارہ ے شهادت صحبت میڪرد ڪہ من نباید ناراحت بشوم بہ من میگفت من یقین دارم ڪہ قوے و #صـــبـــور میباشے.
.
در خواب دیدم ڪہ آمدہ بود و من رو باخودش برد.خوشحال بود.
از او پرسیدم مامانے حالت چطورہ خوشحالے قربونت برم؟
.
در خواب از او پرسیدم چہ احساسے داشتے هنگام #شهادت؟
.
.
بہ من گفت:من خیلے خوشحال هستم و(در آن لحظه)هيچ احساسے بہ غیر خوبے نداشتم.
.
هنگامے ڪہ بہ نزدیڪے مسیر قبرستان رسیدیم؛گفتم من از لحظہ #مرگ خیلے میترسم.
.
بہ من گفت:نترس من با یہ چیز خوبے منتظرتم.
❤️
🔹❤️🔹❤️🔹❤️🔹
راوی:مادر شهید🌷

🔷ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔹

#خاطرات_سیده_سلام_بدرالدین_مادرشهید
#احمد_محمد_مشلب
#این_قسمت_خوابی_از_پسرش
#شهدا_عند_ربهم_یرزقونند
#نبطیه
💎کانال رسمی شهید احمد مشلب💎
@ahmadmashlab1995
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درددل #فرزندشهيد

رهبرا #حلال كنيدمارا
قراربودعلى اكبرهاى #حضرت ماه باشيم
اماقدكشيدن مابه #سفيدشدن محاسن شريفتان وفريادهاى أين #عمارتان"تمام شد
عزيز فاطمه همه وجودمان به فداىاشارتتان
🌷 @ahmadmashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم


🔰از بچگی یک خصوصیت اخلاقی‌ای که داشت، #حجب و #حیا و #غیرت بود. وقتی هنوز مدرسه نمی‌رفت، او را در کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کردیم، روز اول که رفت، گفت «دیگر نمی روم،» گفتم«چرا مامان جان؟»که گفت «لباس‌هایشان بد است، من دوست ندارم.»

🔰حدود هفت سالگی او را در کلاس #فوتبال ثبت‌نام کردیم که آن را هم نرفت و گفت«لباسش کوتاه است و من دوست ندارم پاهایم بیرون باشد.» این حجب و حیا و غیرت در او ماند تا زمانی که #شهید شد.

🔰عباس 24 سالگی به شهادت رسید. در این 24 سالی که از خدا #عمر گرفت، چشمش به صورت #نامحرم نیفتاد و هر موقع می‌خواست با خانم نامحرمی صحبت کند، سرش پایین بود.

🔰عباس دانشگاه نرفت به خاطر اینکه دو سال #پیگیر کارهای رفتنش بود. اوایل ما نمی‌دانستیم که در حال انجام کارهایش برای اعزام به #سوریه است ولی بعد از مدتی مطلع شدیم. در مورد دانشگاه نرفتن می‌گفت «اگر بخواهم دانشگاه بروم، پیگیری‌ام برای رفتن به سوریه، #کمرنگ می‌شود.»

🔰سبک زندگی و روش تربیتی روی بچه اثر میگذارد، باید لقمه و پولی که در خانه آورده می‌شود، #حلال باشد. پول حلال روی بچه تاثیر می‌گذارد. در زندگی ما هیچ وقت حتی یک قران پول حرام نیامد. خدا را شکر می‌کنم که پولی که در زندگی ما آمده، حلال بوده است. عقیده دارم که دوران بارداری نیز خیلی مهم بوده و شرط است. در آن دوران غذا یا خوراکی #هیچ کس را نخوردم و نماز، قرآن و ذکرها را می‌خواندم. زمان شیردهی هم به همین شکل بود.

🔰عباس طوری زندگی کرد که تا روز رفتن به من و پدرش #دروغ نگفت. در کل اهل دروغ گفتن نبود، یعنی همانطور که ظاهر بسیار زیبایی داشت، #زیبایی_باطنش هزار برابر بود و باطن بسیار خوبی داشت.


#شهید_مدافع_حرم_عباس_آبیاری
#راوی_مادر_شهید


@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم


🔰شهید سید "محمدرضا دستواره "وقتی برادر کوچکش، سید حسین به #شهادت رسید، او مدام از او صحبت می کرد🗣 و می گفت: 😊سن حسین کمتر از من بود کمتر از من هم در جبهه بود، ولی چون خالص بود💯 خدا او را طلبید. واقعاً می‌سوخت و من تا آن زمان او را آنطور ندیده بودم.😔 وقتی از مراسم برادرش برگشتیم اندیمشک، رفت منطقه. شب دوشنبه بود که تماس گرفت☎️ و گفت: شب دعای توسل بگیرید.

🔰گفتم: مگر خبری هست؟😳 که ایشان تاکید کرد: شما سعی کنید دعای توسل بگیرید و مرا نیز #حلال کنید.😢 من باور نکردم و طبق عادت خود ایشان به شوخی گفتم: می‌خواهید احساسات مرا تحریک کنید؟😉

🔰گفت: نه خانوم، این دفعه با دفعه‌های دیگر #فرق می‌کند. شما مرا حلال کنید.😇
گفتم: من که از شما بدی ندیدم شما باید مرا حلال کنید.😊

🔰گفت: من از شما جز خوبی❤️ چیز دیگری ندیدم، شما همیشه به خاطر من آواره بودید.تا آن موقع هیچ وقت این طوری #خداحافظی نکرده بودیم.😭


قائم مقام فرماندهی لشکر27 محمدرسول الله(ص)

#شهید_سید_محمدرضا_دستواره
#راوی_همسر_شهید


@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم


🌸یکی از چیزهایی که خیلی بدش می آمد #غیبت کردن بود، روی چشم و هم چشمی و #سنت_های_غلط حساس بود، اگر مهمانی می رفتیم که چند نوع غذا داشتند، ناراحت می شد و می گفتند: با #یک_نوع غذا هم سیر می شدیم.

🌸وقتی چیزی می خرید توجه می کرد که فروشنده فرد مومن و #حلال_خور باشد، از فروشنده #بی_حجاب خرید نمی کرد، هر چند ارزان تر هم می فروخت...

🌸در مورد #خمس خیلی دقت داشت، تاریخ خمسی مشخص داشت و حسابی باز کرده بود و پولهایی که خمس به آنها تعلق نمی گرفت را به آن حساب واریز می کرد، در تاریخ خمسی به انبار می رفت و خمس برنج و مایحتاج سالیانه ای که اضافه کرده بود را حساب می کرد. وقتی به کسی #قرض میداد سعی می کرد کسی متوجه نشود، حتی من.

🌸حاصل ازدواجمان دو پسر بود که #محمدرسول در تاریخ 14 / 4 / 91 مصادف با نیمه شعبان بدنیا آمد و محمد جواد در تاریخ 7 / 3 / 95 در حالی که شش ماه از شهادت بابا می گذشت، به دنیا آمد، در حالی که بابا در تاریخ 16 / 9 / 94 آسمانی شد و با ذکر #یا_رسول_الله دعوت حق را لبیک گفت و اسمش را با لقب مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها تا ابد جاودانه کرد .

#شهید_مدافع_حرم_روح_الله_صحرایی


@AhmadMashlab1995
Forwarded from عکس نگار
🔖خاطرات سیده سلام بدرالدین
#خوابی_از_شهیداحمدمشلب
🔹❤️🔹❤️🔹❤️🔹❤️
🔹
او همیشہ با من دربارہ ے شهادت صحبت میڪرد ڪہ من نباید ناراحت بشوم بہ من میگفت من یقین دارم ڪہ قوے و #صـــبـــور میباشے.
.
در خواب دیدم ڪہ آمدہ بود و من رو باخودش برد.خوشحال بود.
از او پرسیدم مامانے حالت چطورہ خوشحالے قربونت برم؟
.
در خواب از او پرسیدم چہ احساسے داشتے هنگام #شهادت؟
.
.
بہ من گفت:من خیلے خوشحال هستم و(در آن لحظه)هيچ احساسے بہ غیر خوبے نداشتم.
.
هنگامے ڪہ بہ نزدیڪے مسیر قبرستان رسیدیم؛گفتم من از لحظہ #مرگ خیلے میترسم.
.
بہ من گفت:نترس من با یہ چیز خوبے منتظرتم.
❤️
🔹❤️🔹❤️🔹❤️🔹
راوی:مادر شهید🌷

🔷ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔹

#خاطرات_سیده_سلام_بدرالدین_مادرشهید
#احمد_محمد_مشلب
#این_قسمت_خوابی_از_پسرش
#شهدا_عند_ربهم_یرزقونند
#نبطیه
💎کانال رسمی شهید احمد مشلب💎
Telegram.me/ahmadmashlab1995
Forwarded from عکس نگار
#خاطره ای از شهید احمد #مشلب
🗣از زبان سیده سلام بدرالدین
مادر شهید
+خاطرہ اے از شهید برامون تعریف میڪنید؟

_واقعا هر لحظہ و هر دقیقہ از زندگے با احمد خاطرہ هست.....
یادمہ ڪہ با اینڪہ من و احمد تو یڪ خونہ زندگے میڪردیم اما احمد عڪس من رو بہ دیوار اتاقش زدہ بود تا حضور من رو تو اتاقش حس ڪنه.
یا وقتے احمد با دوستانش بہ گردش میرفت و متوجہ میشد ڪہ من ازین شرایط ناراضے هستم فورا برمیگشت و درست بود ڪہ اون فرصت گردش و تفریح با دوستانش رو از دست میداد اما براے من خیلے با ارزش بود.....
یا حتے یادم هست ڪہ زمانے من بہ نزد یڪ طبیب سنتے رفتہ بودم و احمد بعد چند روز از من پرسید ڪہ آیا حالم خوب شدہ؟
با اینڪہ من ڪاملا موضوع رو فراموش ڪردہ بودم احمد یادش بود و این براے من ارزش داشت ڪہ او بہ من تا این حد توجہ داشت....
.
🔶🔹ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔸🔷
.
#احمد_مشلب
#خاطرات_سیده_سلام_بدرالدین
#عشق_احمد_به_مادرش
#در_محضر_مادر_شهید
@ahmadmashlab1995
Forwarded from عکس نگار
🔖خاطرات سیده سلام بدرالدین
#خوابی_از_شهیداحمدمشلب
🔹❤️🔹❤️🔹❤️🔹❤️
🔹
او همیشہ با من دربارہ ے شهادت صحبت میڪرد ڪہ من نباید ناراحت بشوم بہ من میگفت من یقین دارم ڪہ قوے و #صـــبـــور میباشے.
.
در خواب دیدم ڪہ آمدہ بود و من رو باخودش برد.خوشحال بود.
از او پرسیدم مامانے حالت چطورہ خوشحالے قربونت برم؟
.
در خواب از او پرسیدم چہ احساسے داشتے هنگام #شهادت؟
.
.
بہ من گفت:من خیلے خوشحال هستم و(در آن لحظه)هيچ احساسے بہ غیر خوبے نداشتم.
.
هنگامے ڪہ بہ نزدیڪے مسیر قبرستان رسیدیم؛گفتم من از لحظہ #مرگ خیلے میترسم.
.
بہ من گفت:نترس من با یہ چیز خوبے منتظرتم.
❤️
🔹❤️🔹❤️🔹❤️🔹
راوی:مادر شهید🌷

🔷ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔹

#خاطرات_سیده_سلام_بدرالدین_مادرشهید
#احمد_محمد_مشلب
#این_قسمت_خوابی_از_پسرش
#شهدا_عند_ربهم_یرزقونند
#نبطیه
💎کانال رسمی شهید احمد مشلب💎
Telegram.me/ahmadmashlab1995
Forwarded from عکس نگار
🌸🌺🌸🌺
🌺🌸🌺
🌸🌺
🌺
+خاطرہ اے از شهید برامون تعریف میڪنید؟

_واقعا هر لحظہ و هر دقیقہ از زندگے با احمد خاطرہ هست.....
یادمہ ڪہ با اینڪہ من و احمد تو یڪ خونہ زندگے میڪردیم اما احمد عڪس من رو بہ دیوار اتاقش زدہ بود تا حضور من رو تو اتاقش حس ڪنه.
یا وقتے احمد با دوستانش بہ گردش میرفت و متوجہ میشد ڪہ من ازین شرایط ناراضے هستم فورا برمیگشت و درست بود ڪہ اون فرصت گردش و تفریح با دوستانش رو از دست میداد اما براے من خیلے با ارزش بود.....
یا حتے یادم هست ڪہ زمانے من بہ نزد یڪ طبیب سنتے رفتہ بودم و احمد بعد چند روز از من پرسید ڪہ آیا حالم خوب شدہ؟
با اینڪہ من ڪاملا موضوع رو فراموش ڪردہ بودم احمد یادش بود و این براے من ارزش داشت ڪہ او بہ من تا این حد توجہ داشت....
.
🔶🔹ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔸🔷
.
#احمد_مشلب
#خاطرات_سلام_بدرالدین
#عشق_احمد_به_مادرش
#سالگرد
#در_محضر_مادر_شهید
1396/05/21
12:20'
@ahmadmashlab1995
🌸
🌺🌸
🌸🌺🌸
🌺🌸🌺🌸
Forwarded from عکس نگار
💚💚
💚

احمد رتبہ هاے خوبے در درس (هایش) میگرفت ومیخواست بہ دانشگاہ در تاریخ 3/3/2016 برود.
در تاریخ 29/2/2016 شهید شد...
هنگامے ڪہ خبر قبولے او آمد او در جهاد بود خیلے خوشحال بودیم براے اینڪہ چندین مرتبہ در امتحانات او تاخیر میافتاد زیرا او در میدان جهاد بود ولے این بار #توفیق نصیب او شد و امتحانات رسمے قبول شد.

ولے او 3 روز قبل ورود بہ #دانشگاہ شهید شد

ما با #علم_و_جهاد هم #قلم بہ دست و هم #سلاح بدست هستیم.

او بہ میدان #نبرد میرفت و در فرصت بہ دنبال علم بود او خیلے انسان #هدفمندے بود.


آسمانے شدن او بعد از گرفتن #دیپلم ڪار ودانش بود و قبل از #شهادت.
(3 روز ماندہ بود بہ ورود او بہ دانشگاہ ڪہ #شهید شد)


خداروشڪر خداوند او رو بہ #ڪرامت و جایگاہ بزرگے قرار داد ڪہ و هیچ ڪس بہ این مقام نمیرسد بہ جز #صاحب_سعادت.

راوی:مادر شهید🌷

💚
💚💚

🔷🔸ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔹🔶
#این_قسمت
#قبولے_احمد_در_دانشگاہ
#امجاد
#خاطرات_سیدہ_سلام_بدرالدین
#شهید_احمد_محمد_مشلب
#غریب_طوس
#نبطیه
#شهادت
#سیده_سلام_بدرالدین

💎ڪانال رسمے شهید احمد محمد مشلب💎
telegram.me/ahmadmashlab1995
Forwarded from عکس نگار
اے برادرم.
#عهدے بر گردن ماست ڪہ ما ادامہ دهندہ ے راہ #جهادے ڪہ تو رفتے باشیم.
راہ #مقاومت و #پیروزے تا #ظهور #حضرت_حجہ (عج)
اے ڪسے ڪہ امانت دار خون و ارواح شهدایے
اے سرور من ،اے امین العام
تجدید عهد و وفا میڪنیم
#احمد #شهید_آخر نخواهد بود
و هرگز تورا در میان #میدان_رزم تنها نخواهیم گذاشت...
.
سخنران: #علی_الهادی_محمد_مشلب
زمان: #یوم_الشهید 2016
.
🔶🔹کپی بدون ذکرمنبع #حلال نمیباشد🔹🔶
.
پـ ن ـ 1ـــ:
🌹من المومنین رجال صدقوا ما عهدوا الله علیه فمنهم
من قضی نحبه و منهم من ینتظروا ما بدلو تبدیلا🌹
.
🌷از مومنان مرداني هستند که به #پيماني که با خدا بسته بودند #وفا کردند
بعضي بر سر پيمان خويش جان باختند(شهید شدند) و بعضي #چشم_به_راهند و هيچ پيمان خود #دگرگون نکرده ‏اند.🌷
سوره احزاب
آیه 23
#کانال_تخصصی_شهید_احمد_مشلب
@ahmadmashlab1995 🥀
کرامات سياهپوشی در عزای امام حسیـــن ع ...


🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹

یکی از نمایندگان حضرت آیت الله #خوئی رحمت الله علیه مےگوید:

یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را در حالی دیدم که از سر تا پایشان سیاه پوش بود، حتی لباسهای زیر و جوراب های ایشان نیز سیاه بود.

من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم که آیا فکر نمےکنید با این وضعیت سر تا پا سیاه پوش در این هوا،ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!!!

ایشان در پاسخ فرمودند:
فلانی من #هرچه #دارم از سیاه پوشی سر تا پا برای حضرت #سیدالشهداء علیه السلام دارم.

پرسیدم:چطور؟؟
فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم.

سپس اینگونه برایم تعریف نمود:

پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.
همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش #سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.

روزی پدرم بالای منبر این جمله را به مردم میگوید:
...که ایهاالناس دستتان را از دست امام حسین و اهلبیت علیهم السلام رها نکنید که اینها خاندان #کرامت و #بخشش اند،و هر حاجت یا مشکل بزرگی که دارید جز درب خانه ی ایشان جای دیگری نروید که این خانواده #حلال مشکلات اند....

پس از آنکه پدرم از منبر پائین میاید زنی به او میگوید:
آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید تا برای حل مشکلات و گرفتن حوائجمان درب خانه ی اهلبیت و امام حسین علیهم السلام برویم،چرا خودت از امام حسین علیه السلام نمیخواهی تا به تو فرزندی #عنایت فرماید؟؟!!

ایشان درحالیکه به شدت ناراحت میشوند به خانه میرود.

همسرشان (مادربنده)میپرسد آقا چرا اینقدر ناراحتید؟؟؟و ایشان قضیه ی منبر و صحبت آن زن را بازگو میکنند.

مادرم میگوید خب راست گفته،چرا خودت چیزی #نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟؟

پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟؟
 مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم،اصلا شما نذر کن که امسال تمام ۲ ماه #محرم و #صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا،حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.

در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سر تاپا سیاه پوش شد. در همان سال هم مادرم باردار میشود و ۷ ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.

یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید. وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم که گمان میکند سوال او یک مساله ی علمی و یا فقهی باشد میگوید بپرس.
اما در کمال ناباوری آن طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟؟؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟کسی از این قضیه اطلاع ندارد. باز میپرسد ایشان ۷ ماهه باردارند؟؟

پدرم با تعجب بیشتری پاسخ مثبت میدهد.

ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید:
آسیدعلی اکبر من الآن خواب بودم، در خواب وجود مبارک #حضرت_علی علیه السلام را زیارت کردم.

حضرت فرمودند:
برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن #نذری که برای فرزندم حسین کردی و ۲ ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی این بچه ای را که ۷ ماه است همسرت در رحم دارد را ما #حفظ میکنیم و او #سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.و او را به نام من " #ابوالقاسم" نام بگذار.

....حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟؟؟.....


📚گلشن ابرار، ج ۳

╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@AhmadMashlab1995
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
Forwarded from عکس نگار
💚💚
💚

احمد رتبہ هاے خوبے در درس (هایش) میگرفت ومیخواست بہ دانشگاہ در تاریخ 3/3/2016 برود.
در تاریخ 29/2/2016 شهید شد...
هنگامے ڪہ خبر قبولے او آمد او در جهاد بود خیلے خوشحال بودیم براے اینڪہ چندین مرتبہ در امتحانات او تاخیر میافتاد زیرا او در میدان جهاد بود ولے این بار #توفیق نصیب او شد و امتحانات رسمے قبول شد.

ولے او 3 روز قبل ورود بہ #دانشگاہ شهید شد

ما با #علم_و_جهاد هم #قلم بہ دست و هم #سلاح بدست هستیم.

او بہ میدان #نبرد میرفت و در فرصت بہ دنبال علم بود او خیلے انسان #هدفمندے بود.


آسمانے شدن او بعد از گرفتن #دیپلم ڪار ودانش بود و قبل از #شهادت.
(3 روز ماندہ بود بہ ورود او بہ دانشگاہ ڪہ #شهید شد)


خداروشڪر خداوند او رو بہ #ڪرامت و جایگاہ بزرگے قرار داد ڪہ و هیچ ڪس بہ این مقام نمیرسد بہ جز #صاحب_سعادت.

راوی:مادر شهید🌷

💚
💚💚

🔷🔸ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔹🔶
#این_قسمت
#قبولے_احمد_در_دانشگاہ
#امجاد
#خاطرات_سیدہ_سلام_بدرالدین
#شهید_احمد_محمد_مشلب
#غریب_طوس
#نبطیه
#شهادت
#سیده_سلام_بدرالدین

💎ڪانال رسمے شهید احمد محمد مشلب💎
telegram.me/ahmadmashlab1995
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان مادر شهید مشلب در تشییع فرزندش
با ترجمه
حجم:📥3MB
#ویدیو
🔷🔸کپی بدون ذکر منبع #حلال نمیباشد🔹🔶
@ahmadmashlab1995 🥀
Forwarded from عکس نگار
اے برادرم.
#عهدے بر گردن ماست ڪہ ما ادامہ دهندہ ے راہ #جهادے ڪہ تو رفتے باشیم.
راہ #مقاومت و #پیروزے تا #ظهور #حضرت_حجہ (عج)
اے ڪسے ڪہ امانت دار خون و ارواح شهدایے
اے سرور من ،اے امین العام
تجدید عهد و وفا میڪنیم
#احمد #شهید_آخر نخواهد بود
و هرگز تورا در میان #میدان_رزم تنها نخواهیم گذاشت...
.
سخنران: #علی_الهادی_محمد_مشلب
زمان: #یوم_الشهید 2016
.
🔶🔹کپی بدون ذکرمنبع #حلال نمیباشد🔹🔶
.
پـ ن ـ 1ـــ:
🌹من المومنین رجال صدقوا ما عهدوا الله علیه فمنهم
من قضی نحبه و منهم من ینتظروا ما بدلو تبدیلا🌹
.
🌷از مومنان مرداني هستند که به #پيماني که با خدا بسته بودند #وفا کردند
بعضي بر سر پيمان خويش جان باختند(شهید شدند) و بعضي #چشم_به_راهند و هيچ پيمان خود #دگرگون نکرده ‏اند.🌷
سوره احزاب
آیه 23
#کانال_تخصصی_شهید_احمد_مشلب
@ahmadmashlab1995 🥀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وصیت شهید احمد مشلب به خواهران
به مناسبت #روز_دختر🎉🎊
#هدیه_کانال_شهید🎁
#توران_رضازاده
🌹کپی بدون ذکر منبع #حلال نمیباشد🌹
@ahmadmashlab1995 🥀
Forwarded from عکس نگار
💚💚
💚

احمد رتبہ هاے خوبے در درس (هایش) میگرفت ومیخواست بہ دانشگاہ در تاریخ 3/3/2016 برود.
در تاریخ 29/2/2016 شهید شد...
هنگامے ڪہ خبر قبولے او آمد او در جهاد بود خیلے خوشحال بودیم براے اینڪہ چندین مرتبہ در امتحانات او تاخیر میافتاد زیرا او در میدان جهاد بود ولے این بار #توفیق نصیب او شد و امتحانات رسمے قبول شد.

ولے او 3 روز قبل ورود بہ #دانشگاہ شهید شد

ما با #علم_و_جهاد هم #قلم بہ دست و هم #سلاح بدست هستیم.

او بہ میدان #نبرد میرفت و در فرصت بہ دنبال علم بود او خیلے انسان #هدفمندے بود.


آسمانے شدن او بعد از گرفتن #دیپلم ڪار ودانش بود و قبل از #شهادت.
(3 روز ماندہ بود بہ ورود او بہ دانشگاہ ڪہ #شهید شد)


خداروشڪر خداوند او رو بہ #ڪرامت و جایگاہ بزرگے قرار داد ڪہ و هیچ ڪس بہ این مقام نمیرسد بہ جز #صاحب_سعادت.

راوی:مادر شهید🌷

💚
💚💚

🔷🔸ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔹🔶
#این_قسمت
#قبولے_احمد_در_دانشگاہ
#امجاد
#خاطرات_سیدہ_سلام_بدرالدین
#شهید_احمد_محمد_مشلب
#غریب_طوس
#نبطیه
#شهادت
#سیده_سلام_بدرالدین

💎ڪانال رسمے شهید احمد محمد مشلب💎
telegram.me/ahmadmashlab1995
🔖خاطرات سیده سلام بدرالدین
#خوابی_از_شهیداحمدمشلب
🔹❤️🔹❤️🔹❤️🔹❤️
🔹
او همیشہ با من دربارہ ے شهادت صحبت میڪرد ڪہ من نباید ناراحت بشوم بہ من میگفت من یقین دارم ڪہ قوے و #صـــبـــور میباشے.
.
در خواب دیدم ڪہ آمدہ بود و من رو باخودش برد.خوشحال بود.
از او پرسیدم مامانے حالت چطورہ خوشحالے قربونت برم؟
.
در خواب از او پرسیدم چہ احساسے داشتے هنگام #شهادت؟
.
.
بہ من گفت:من خیلے خوشحال هستم و(در آن لحظه)هيچ احساسے بہ غیر خوبے نداشتم.
.
هنگامے ڪہ بہ نزدیڪے مسیر قبرستان رسیدیم؛گفتم من از لحظہ #مرگ خیلے میترسم.
.
بہ من گفت:نترس من با یہ چیز خوبے منتظرتم.
❤️
🔹❤️🔹❤️🔹❤️🔹
راوی:مادر شهید🌷

🔷🔸⛔️ڪپے بدون ذڪر منبع #حلال نمیباشد🔹🔶⛔️
#خاطرات_سیده_سلام_بدرالدین_مادرشهید
#احمد_محمد_مشلب
#این_قسمت_خوابی_از_پسرش
#شهدا_عند_ربهم_یرزقونند
#نبطیه
💎کانال رسمی شهید احمد مشلب💎
Telegram.me/ahmadmashlab1995