شهید احمد مَشلَب

#امر
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
🔺 گفت و گوی بد #حجاب ها و بی حجاب ها در باره بازخورد بدحجابی و بی حجابی شان و اینکه این کار چقدر برایشان سنگین و سخت است.

⚠️ ولی ما مومنین در اینکه امر به معروف و نهی از منکر اثر دارد یا نه ، به این نتیجه رسیده ایم که امر به معروف و نهی از منکر فایده ندارد. غافل از اینکه نه تنها روی افراد اثر دارد بلکه چقدر فضا را بر افراد خاطی تنگ میکند!

🔺این یک تحلیل نیست ، گفته خودشان است!

#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر

کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱
@AhmadMashlab1995
👌 یک کار خوب و قابل الگوبرداری

تجلیل از حاج عباس صدر از شهروندان اصفهانی که مدافع حریم عفاف و #حجاب شد

🔺گفتنی‌ست این بزرگوار که از کسبه با سابقه و خوش انصاف است ، با نصب اطلاعیه به شیشه مغازه از ارائه خدمات دهی به بانوان بی حجاب خودداری می‌کند.

📍پ.ن : تنها حاکمیت درباره‌ی مقابله با بی حجابی ها مسئول نیست. مردم نیز وظیفه دارند فرد بی حجاب را به علت کار خطایش تحویل نگیرند و این عین #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر است!

کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب راوے: #سلام_بدرالدین{مادر شھید} #حزب‌اللہ #قسمت_دوم: علاقہ‌ے او{ #احمـد} بہ عضویت در #حزب‌اللہ را ڪہ مےدیدم، بسیار خوشحال مےشدم ڪہ پسرم مےخواهد قدم در راه دفاع از اسلام، ڪشور و ناموس بگذارد. از اینڪہ #احمـد در عمل پیرو راه…
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب

راوے: #علےالهادے_مشلب{برادر شھید}

#امر_جہاد
قصد رفتن #احمـد بہ سوریہ غافل‌گیر ڪننده نبود چون شاگرد مڪتب او بودم. بارها از او شنیده بودم ڪہ جہاد وظیفہ ماست و دفاع از اسلام و پرچم امام و انقلاب و حفظ ملت اسلامے از شر دشمنان، بخشے از مجاهدت در راه خداست. من از #احمـد یاد گرفتم ڪہ جنگ در سوریہ جنگ تمام اسلام با ڪفار است و ما نیز باید در این جنگ مجاهدت ڪنیم. #احمـد بہ من آموخت ڪہ جہاد یڪ امر مقدس است و هرجایے ڪہ اسلام نیاز بہ حضور ما داشتہ باشد و هرجایے ڪہ ولایت‌فقیہ ما را بخواهد ما عاشقانہ پاے ولایت آماده هستیم. #احمـد همیشہ این جملہ را براے من تڪرار مےڪرد: ما هرچہ داریم از عاشورا و انقلاب امام خمینے است. اعتقاد داشت ڪہ انقلاب اسلامے امام خمینے زمینہ‌ساز انقلاب جہانے حضرت مہدے{عج‌اللّٰہ} و عامل پاینده ماندن اسلام است. #احمـد عشق بہ انقلاب و پیروے از راه ولایت را در من زنده ڪرد. وقتے شنیدم #احمـد عازم سوریہ است خوشحال شدم، ڪسے ڪہ الگوے من است و یڪ عمر بہ من درس جہاد داده است، خودش مرد میدان عمل و مجاهدت است و بہ نداے جہاد لبیڪ مےگوید.
🍁🍂شهید محسن فانوسی🍁🍂

وصیت ما
زبان حال ما
و زبان حال ما پیام خون ما
،پیام خون ما
اطاعت از امر خداوند و امر #ولی_فقیه
و اجرای #قوانین_الهی است
و تحقق بخشیدن به #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر


#رفیق_شهیدم
#جهادگران_گمنام
#شهید_محسن_فانوسی
#شهید_مدافع_حرم
#وصیتنامه
تاریخ شهادت

🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
Forwarded from عکس نگار
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب
راوی:علی الهادی مشلب(برادر شهید)
#امر_جهاد
قصد رفتن #احمد به سوریه غافل گیرکننده نبود چون شاگرد مکتب او بودم بارها از او شنیده بودم که جهاد وظیفه‌ی ماست و دفاع از اسلام و پرچم امام و انقلاب و حفظ ملت اسلامی از شر دشمنان، بخشی از مجاهدت در راه خداست من از #احمد یاد گرفتم که جنگ در سوریه جنگ تمام اسلام با تمام کفر است و ما نیز باید در این جنگ مجاهدت کنیم #احمد به من آموخت که جهاد یک امر مقدس است
و هرجایی که اسلام نیاز به حضورِ ما داشته باشد و هرجایی که ولایت فقیه ما را بخواهد ما عاشقانه پای ولایت آماده هستیم #احمد همیشه این جمله را برای من تکرار می کرد:«ما هرچه داریم از عاشورا و انقلاب امام خمینی (ره) است» اعتقاد داشت که انقلاب اسلامی امام خمینی زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی عج و عامل پاینده ماندن اسلام است #احمد عشق به انقلاب و پیروی از راه ولایت را در من زنده کردوقتی شنیدم #احمد عازم سوریه است خوشحال شدم،کسی که الگوی من است و یک عمر به من درس جهاد داده است،خودش مرد میدان عمل و مجاهدت است و به ندای جهاد لبیک می گوید . لذا من هم به خدای خود قول دادم پیرو راه #احمد باشم و از حرکت در این مسیر هرگز مردد نباشم .
ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهیداحمدمشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #امر_به_معروف۱ خبر دادند در یکی از باغهای بیرون شهر، برخی طاغوتےها مراسم عروسی راه انداخته اند اما همراه با #مشروب و #رقص و... همراه بچه های بسیج به محل موردنظر رفتیم و دیدیم بعله... جلو رفتم و در زدم اما کسی در را باز نکرد.…
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#امر_به_معروف۲


فرداشب که به مسجد رفتم بعد از نماز، یکی از بچه ها آمد پیشم و گفت:
"آقایی خیلی وقته منتظر شماست اما ظاهرش به بچه های بسیج نمےخوره"!

رفتم بیرون و با تعجب دیدم همون جوون دیروزیه... اطراف رو نگاه کردم ببینم چند نفرن!!! اما دیدم تنهاست...

سلام کردم و گفتم اینجا چکار میکنی؟
گفت:
"مگه نگفتی با هم رفیقیم؟ از صحبتای دیروز شما خوشم اومد. اومدم چند تا سوال بپرسم".

رفتیم توی اتاق بسیج. او مےپرسید و من هر چی به عقل ناقصم مےرسید! جواب مےدادم.
از #حجاب، #شراب، #ارتباط با نامحرم و .... پرسید.

جواب های من برایش جالب بود. انگار که اولین باره این حرف هارو مےشنوه!

فردا شب زودتر از وقت نماز آمد و گفت:
"یک کتاب آموزش نماز خواندم".
و در کنار من ایستاد و نماز جماعت خواندیم.
دوباره او را به منزلشان رساندم و مادر و خواهرش را دَم درِ خانه دیدم. همانطور که خودش گفته بود اصلا در قید و بند حجاب نبودند.

کم کم رفت و آمدش به مسجد زیاد شد و با بچه های مسجد رفیق شده بود.
برای پاسخ به سوالاتش او را به یکی از دوستان روحانےام معرفی کردم...

یک شب که او را به خانه شان رساندم گفتم:
"منو حلال کن! خدا بخواد یه مدتی نیستم".
گفت:
"کجا؟ ما تازه با هم رفیق شدیم"...
گفتم:
"فردا دارم میرم جبهه".

یک باره جا خورد. کمی فکر کرد و گفت:
"منم مےتونم با شما بیام"؟
خندیدمو گفتم:
"پسر جون! پدر و مادرت که نمےذارن بیای جبهه ...."!!!
پرید وسط حرفمو گفت:
"راضی کردن اونا با من! فردا کجا بیام؟ چی با خودم بیارم"؟

روز بعد با هم رفتیم جبهه و بعد از یکی دو هفته، در عملیات #فتح_المبین به شهادت رسید.

او وقتی که خدا را شناخت، با صداقت و راستی به همان سمت رفت.


#پایان
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
🌹🕊🌹🕊 #لات_های_بهشتی #پناه_حرم۱۱ مجید شهید شد بی‌آنکه کسی بتواند پیکر بی‌جانش را برای خانواده‌اش برگرداند. او در کنار دیگر دوستان شهیدش زیر آسمان غم گرفته خانطومان آرام خوابید؛ اما چه کسی می‌خواهد این خبر را به مادرش برساند؟ «همه می‌دانستند من و مجید رابطه‌مان…
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#امر_به_معروف۱

خبر دادند در یکی از باغهای بیرون شهر، برخی طاغوتےها مراسم عروسی راه انداخته اند اما همراه با #مشروب و #رقص و...

همراه بچه های بسیج به محل موردنظر رفتیم و دیدیم بعله...

جلو رفتم و در زدم اما کسی در را باز نکرد. از بالای دیوار به داخل باغ پریدم بااینکه این وظیفه را نداشتم!

در را باز کردم تا بچه ها بیایند...
بعد فریاد زدن منو
شلیک تیر هوایی
و به هم ریختن مراسم...

جوان درشت اندامی که وسط مجلس مےرقصید، بدون توجه به تفنگ من، با من درگیر شد! حتی دوستانم که به کمکم آمدند را زد!

او با یک چوبدستی همه ما را حریف بود و مشخص بود در ورزش های رزمی بسیار مسلط است...

با چند شلیک هوایی، همه متفرق شدند و به دوستانم گفتم:
"حواستون باشه اون یه نفر فرار نکنه"!!

به سختی دستگیرش کردیم.
در این فکر بودم تا پدری ازش درآورم تا عبرت بقیه شود! پرونده ای برایش تشکیل مےدهم و مےفرستمش دادگاه و.... که به خودم نهیب زدم:
"تو برای خودت مےخواهی این جوان رو دادگاهی کنی یا خدا؟ تو چون کتک خوردی مےخای تلافی کنی! اما واقعیت اینه که حق ورود به باغو نداشتی"!!!
تصمیم گرفتم از در ِ امر به معروف و محبت با او که حسابی ترسیده بود وارد شوم...

عصر بود...
به دوستانم گفتم منو جوان را به مسجد محله مان برسانند و خودشان بروند.

در شبستان مسجد نشستم با او حرف زدم. گفتم:
"ببین برادر من! اگه منو امثال من بااین کارهای شما برخورد مےکنیم به این دلیله که هیچ عقل و شرعی کارای شما رو تائید نمیکنه"...
کمی برایش دلیل آوردم تا اذان شد.
گفتم:
"بریم نماز"؟
هنوز با ترس به من نگاه مےکرد...

رفتیم وضو بگیریم.
بلد نبود!!! در نتیجه نماز هم....

گفتم:
"مگه تو این کشور زندگی نمےکنی که وضو و نماز بلد نیستی"؟

گفت:
"راستش ن!! ما بعد از انقلاب به اصرار پدرم از اروپا برگشتیم ایران"...

خیلی شرمنده شدم!
هیچی از دین و احکام نمےدانست.
با هم به مسجد رفتیم و به سختی کنارم نماز خواند.

بعد از نماز گفتم "پاشو بریم"!
با ترس پرسید: "کجا"؟
گفتم:
"منزل شما! پاشو برسونمت خونتون"!

باورش نمےشد اما با همان صحبت های عصر به من اعتماد کرده بود...
در طول مسیر مرتب مےپرسید:
"یعنی منو دادگاه نمےبری؟؟ یعنی من آزادم؟؟؟ یعنی"....

نزدیک خانه شان که رسیدم گفتم:
"ببین پسر خوب! ما دو تا با هم رفیقیم...تازه من باید از شما معذرتخواهی کنم"...

پیاده شد. با هم دست دادیم. خداحافظی کرد و همین طور که نگاهم مےکرد رفت...

کمی ترسیدم نکند این جوان و دوستانش اذیتم کنند چون مسجد محله ما را یاد گرفته بودند...

خودمو سپردم به خدا و گفتم:
"خدایا! این کار را فقط برای رضای تو انجام دادم"....

#ادامه_دارد
#کپی_با_ذکر_لینک
@AHMADMASHLAB1995
Forwarded from اتچ بات
#وصيت_نامه_شهيد_ناصر_جام_شهرياري

...و تو اي خداي بزرگ كمكم كن كه جزء #هدايت يافتگان باشم و نصرتم ده كه با دشمنان دين تو ستيز كنم. ...اي مسلمانان از همه #قشر بدانيد كه وظيفه شرعي است كه از ولي #امر مسلمين اطاعت كنيد.

...خدايا ياريمان كن تا از #اماممان پيروي كنيم، و در خط امام كه همان #خط اسلام است، باشيد. ...اي ملت بيدار #ايران هوشيار باشيد و نگذاريد تاريخ تكرار شود، حال كه #جنگ به نفع جمهوري اسلامي ايران پيش مي رود، همانهايي كه با #امام_علي (ع) گفتند كه #مالك را برگردان، ما با #قرآن نمي جنگيم، (در اينجا هم اين كار را نكنند) متأسفانه همين كار را كردند #قرآن و اسلام در ايران پياده مي شود، #اجرا مي شود نه در #حزب بعث صدام. ...آري در زمان دودمان ننگين #پهلوي سرمان در #لاك خودمان بود، و هيچ توجهي نداشتيم، كه بر ما و #مكتب ما چه مي گذرد و باز #خداوند بر ما منت نهاد و رهبري از سلاله محمد (ص) #خميني اين مرد بزرگ، مرد با #تقوا، اين اسلام شناس واقعي را ولي امر و رهبر و #پيشواي ما كرد. ...اي #آمريكاي خونخوار كه خون همه محرومان در سراسر گيتي به دست تو و يا #جيره خوارانت مي ريزد، به ياري حق و همت امت اسلامي ديگر عمرت به پايان رسيده است و تو را در جهان كه #رسوايي رسواتر خواهيم كرد.تو كه هر روز در جنوب #لبنان و السالوادور #خونها مي ريزي و سازمان حقوق بشرت در خواب #خرگوشي فرو رفته است.

@ahmadmashlab1995