این را هم در غوغای کرونا نوشتم . «کرونا» ویروس۱۸ . به معشوقههای من حسودی نکنید چشمتان اذیت میشود و ذهنتان بیشتر اینطور که پیش میرود اسب مطالبهام وحشی شده / جهش کرده و ثبتِ ۱۲ تغییر جدید هم این ویروس را تازه نمیکند من البته فقط همان یکی را میخواهم خداوندش از دست شاعران محافظت کند! □ از دست شاعرانش نگه دارد! اطرافش از کسانی پر شده که حتی قیافهشان هم دروغ است میترسم اشتباه کند چگونه در برش بگیرم میترسم اشتباه کنم اطرافم از کسانی پر شده که با چای لاغرکننده احساس سیری میکنند در اندامشان دست بردهاند با میل مداوم افزایشی □ در برش میگیرم همان یکی را بدون ترس بدتر از عشق نخواهد بود و داروهایم را خودم میسازم با همان شعلههای کم فروغی که میگیرد گاهی بین ما میگیرد تاریکتر از عشق نخواهد بود میترسم اشتباه کند میترسم اشتباه کنم . #کروناویروس۱۸ #شمس_آقاجانی
وقتی با علی سطوتی دربارهی شمس حرف میزدیم و عمدهی حرفهایمان دربارهی باورناپذیری این اتفاق بود به او گفتم که مرگ نباید اینقدر به کسی چون شمس نزدیک باشد . دست کم باید چند ماهی به دنبال او میدوید مرگ . چرا باید مرگ اینگونه وقیحانه درب خانهی شمس را بزند ؟ بی شک از گشاده رویی شمس ، سوء استفاده کرده است . در صورت شمس ، نمی توان نسبتی با مرگ جست . صورت او گویی همیشه تالار زندگیست و زندگی میتوانسته در صورتاش ، نمایشی درخور داشته باشد از خویش . نمی توانم این مرگ را با شمایلی تازه که از خویش نشانمان داده بپذیرم . مرگ شمس آقاجانی برایم باور پذیر نیست و میشود گفت این گزارش ناگزیریِ مرگ است که اینگونه ما را در بهت فرو برده است .