به مناسبت ۱۹ مهر، هفتاد و نهمین زادروز دکتر
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی، بخشی از مقالهی «این استاد استثنائی است» که در مجلهی اندیشهی پویا به چاپ رسیده است. این مقاله نوشتهی دکتر مهدی فیروزیان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، است که از شاگردان استاد
#شفیعی_کدکنی بوده است:
واقعاً الان میخواهید من دربارهی استثنائی بودن
#شفیعی_کدکنی داد سخن بدهم؟ یعنی لازم است؟ همینکه این استاد ادبیات، یکی از بزرگترین شاعران روزگار ماست بس نیست؟ به گمانم تا همینجا بس است. اما آنچه این استثنا را شگفتتر میکند آن است که او در عین حال یکی از بزرگترین پژوهشگران روزگار نیز هست. آمیزهی هنر و دانش، آن هم در این سطح، معجونی شگفت پدید آورده که با عصارهی خلق و خوی این مرد بزرگ، معجونی جادویی شده است. پس باز با مثلثی دیگر روبروییم: هنر، دانش، اخلاق. یا از دیدی دیگر: کوشش (برای آموختن)، روش (برای جستن و یافتن و نقد و بررسی) و منش (برای رفتار فردی و اجتماعی). البته
شفیعی
کدکنی امروز تنها یک پژوهشگر، استاد دانشگاه یا شاعر نیست. او بهشایستگی به نمادی از فرهنگ و هنر ایران تبدیل شده است و از سرمایههای ملی ماست. اما برویم به سراغ ویژگیهای استثنائی دیگر:
#شفیعی_کدکنی دورههای آموزشی استثنائیای را گذرانده و طبیعی است که در جایگاه آموزگار هم به گونهای استثنائی رفتار کند. او اگر بخواهد هم نمیتواند عادی باشد. امروز کدام استاد دانشگاهی را میشناسید که هرگز به دبستان و دبیرستان نرفته باشد؟
#شفیعی برخلاف ما بهجای اتلاف عمر در یک سیستم آموزشی بیمار و بیجان، از شیوهی آموزشِ ازمیانرفتهی پیشینیان بهره برده و ادبیات عرب و بلاغت اسلامی را در مکتب کسانی چون ادیب نیشابوری آموخته است. تا مرتبهی اجتهاد در حوزههای علمیهی خراسان، با کسب فیض از بزرگانی چون آیتالله هاشم قزوینی، آیتالله حسین سبزواری، آیتالله محمدکاظم دامغانی، تحصیل کرده و در دانشگاه از استادانی مانند
#فروزانفر و
#خانلری راز و رمزهای هنر و دانش ادبیات را فراگرفته و درست در روزی که در شهریور 1348 از پایاننامهی دکتری خود دفاع کرده به پیشنهاد همان استادان و با قید «احترامی به فضیلت» به استادی دانشگاه تهران پذیرفته شده است. او به همین اندازه (آشنایی با ادبیات پارسی و تازی و فقه، فلسفه، جامعهشناسی، تاریخ و فرهنگ ایرانی و اسلامی) بسنده نکرد و نظریهها و مکاتب ادبی جهان (و شاید بیش از همه فرمالیسم روس) را نیز در همان سالهای تحصیل بهگونهای ژرف شناخت و دستیافتههای غربیان را تا حد ممکن با ویژگیهای بومی ادبیات پارسی تطبیق داد.
شیوهی آموزگاری
#شفیعی_کدکنی بر کتاب و یادداشت استوار نشده است و او مانند استادش
#فروزانفر، همواره با تکیه بر حافظهای حیرتانگیز با دستِ خالی (ولی در اصل با دستِ پر) به کلاس میرود. هنگام درس گفتن، حتی در همین سن، بیشتر میایستد. از دانشجویان میخواهد که بپرسند و او درس خود را در چهارچوبِ پاسخ به آنان میدهد. هرچه بیشتر بپرسید بیشتر بهره خواهید برد. با اینکه به معنی واقعی کلمه «علامه» است و کمتر پیش میآید چیزی را حتی در جزئیترین مسائل نداند، از گفتنِ «نمیدانم» نمیهراسد.