🔖 #روایت_آخر«هنوز چشم به راهانِ صبحِ موعودیم...»🔹با برادرم نشستهایم و به درسهایش رسیدگی میکنم. گوشی را برمیدارم که از بین تصویر های زمان کنکورم چیزی برایش پیدا کنم که چشمم می خورد به عکس های دیروز و روزهای قبل.
از صبح که با قطار از تهران به خانهمان برگشتهام، در تلاش بودهام به چیزی فکر نکنم. ولی حالا نمیشود به مغزم بگویم که
وقتی عکس ضریح را دیدی دیگر دلت حرم نخواهد، کربلا نخواهد، مشایه نخواهد، نجف نخواهد.
🔸چند لحظه به احساس لحظهی عکس گرفتنم فکر میکنم و چند لحظه بعدتر، آرزو میکنم میتوانستم طی الأرض کنم. یا کاش بال داشتم.
یاد کبوتر های داخل حرم امام حسین(ع) افتادم که هر از گاهی سر و کله شان پیدا میشد.
آهی کشیدم که شبیه خاکستر یک آتش بود.
🔹دو هفته پیش همین روز ها بود که در تکاپوی آمدن بودم. وسایلم را آماده کرده بودم و هی روزها را می شمردم تا چهارشنبه برسد . منی که وقتی در مدرسه اردو داشتیم، شب را راحت میخوابیدم و برایم ذوق چندانی نداشت، حالا در این سن به شوق سفر خواب به چشمم نمیآمد
و میخواستم زودتر صبح شود.
میدانستم این روز هم میرسد و برمیگردم؛
که دوباره دلتنگ روزهای خوب زیارت شوم، که بنویسم و اشک بریزم. اما علم به قضیه هیچ از شدت ناراحتیاش کم نکرد.
🔸راستش قرار نبود امروز
روایت بنویسم.
هرچه بود در کربلا بود. امروز منِ خالی دیگر ارزش خواندن ندارد. اما خودم خواستم بنویسم که آتش قلبم آرام بگیرد.
در واقع این را ننوشتم که کربلا نرفتهها بخوانند. این را نوشتم برای کربلا رفتهها؛ و برای خودم.
🔹آی کربلا رفته ها! آی «إخوانی الذین رکبوا الطریق»! آی کسانی که مثل من چشم به راه صبح سفر بودید و چشم روی هم نگذاشتید. حالتان را میفهمم. گریه هایتان را هم. این هایی که میگویند گریه نکنید را کاری نداشته باشید. بهشان بگویید «دل از من، دیده از من، اشک از من، آستین از من».
عاشق نشدهاند که بدانند چه میگوییم.اما کربلا رفته ی من!
یار طریق الأقصی پیمودهی من! سفر دیگری هست که باید از شوقش شب هارا بیدار بود و روزها را بار جمع کرد. سفری هست که به بلندای تاریخ به درازا کشیده است.
و آن سفر با قافله حق است.
🔸قافله حق یک زمان قافله هجرت پیامبر به مدینه بود و یک زمان قافلهی یک نفرهی فاطمه(س) که در به در خانه های اصحاب پیامبر را میکوفت؛ و یک زمان قافله حسین(ع).
هر زمان را قافلهایست که راحل به سوی حق است. که اگر نبود، چگونه میشد گفت
إنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم «الی یوم القیامة»؟ این چه قافلهی کوته دنبالهایست که فقط مردمان عصر خودش را به سوی حق میبرد؟
پس باید گشت به دنبال قافلهی حسینیان و یزیدیان
عصر خویش؛ و به شوق
بانگ الرحیل قافلهی عشق، ترک خواب گفت،
که
«مردی هنوز چشم به راه جواب ماست؛
یک کربلا مقابل هر انتخاب ماست...»صلی الله علیک یا اباعبدالله؛
عجل الله فی فرجک و فرجنا؛ یا صاحب الزمان.
#کربلا_طریق_الاقصی#اربعین_حسینی۱۴۰۳🔸🔸🔸🏴 @abna_o_zahra