✅ علوی چوبش را در دست گرفت و با عصبانیت به آن سوی حیاط که تعداد زیادی از جنبشی ها جمع شده بودند رفت. نرسیده به آنها، چوب و لگد را به طرفشان فرستاد و هر چه از دهانش در آمد نثارشان کرد. با لگد محکمی به زیر میز زد، همه ی کتاب و اعلامیه ها را روی زمین پاشید و حتی اجازه نداد آن ها را جمع کنند. ما از خنده روده بر شدیم. محمدی و بهمن که آمدند از کنارمان رد شوند، با عصبانیت گفتند:
تلافی شو سرتون در میاریم کثافتای فالانژ
📙 #چادر_وحدتخاطرات و ناگفته های سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰.
📖 ص ۹۷.
✒️ #حمید_داوودآبادی📚 #نشر_یازهرا@Ab_o_Atash