✳ مذهب اصيل و برهانى، جبهه دارد و درگيرى دارد و شور و رشد و حركت دارد. آنها كه مذهبى را انتخاب كردهاند و با سنجش به شناخت و عشق رسيدهاند و روشنفكرى و روشندلى را به دست آوردهاند، اينها نه سازشگرند و نه بىتفاوت و نه هرجايى.
اينها ملاکهايى دارند و هدفهايى دارند، با اين ملاكها مىسنجند و اندازه مىگيرند و با اين هدفها زنده هستند و مىميرند. زندگى و مرگ و دوستى و دشمنى و حركت و سكون آنها با اين هدفها رهبرى مىشود و همين است كه دستاويز هم نمىشوند و نردبان دزد نمىشوند و پل جهنم نمىشوند.
و اين است كه قربانى نمىشوند و در راه مقاصد ديگران به دار آويخته نمىشوند، گرچه در راه خويش و براى هدف خويش، نه يک جان كه صد هزار جان را قربانى مىكنند و نه يك روز كه يك عمر مىكوشند و حتى خون خويش را هم مىدهند، كه يافتهاند اين جان از تن مىرود و اين خون در رگها مىخشكد، پس چرا از اين جان بهره نگيرند و از اين خون استفاده نبرند.
هنگامى كه مرگ در پيش است چرا مرگ اينها را بگيرد، بگذار كه مرگ را هم انتخاب كنند و آن هم مرگى كه آبستن زندگى باشد.
مذهب اصيل صلح كلى نيست؛ چون خودش حد و مرزى دارد و لااقل از توحيدى برخوردار است و همين توحيد است كه در درون، هواها و حرفها و جلوهها را كنار مىزند و در جامعه، طاغوتها را و در هستى بتها را و رب النوعها را.
مذهب اصيل طعمه بيگانه نمىشود و خوراک باطل نمىشود؛ چون اين مذهب ملاکهايى دارد و ميزانهايى دارد كه حد و مرزهايش را پاسدارى مىكنند. اين مذهب حق را مىخواهد و از حق مىخواهد و براى حق مىخواهد و هيچ گاه با پاى باطل حركت نمىكند و حقش طعمه باطل نمىگردد.
#علی_صفایی_حائری#اندیشه_منانتشارات لیلة القدر
صص ۳۵ و ۳۶
.
@Ab_o_Atash